شكوفه عبدلي
شكوفه عبدلي
/
یک قرن مرده بودم در انتهای فریاد
دست مرا گرفتی، گفتی شکوفه برخیز
برخاستم ولی نه، در این زمانه هستم
حرف نگفته ای در این واژه های ناچیز
امشب که با تو هستم ، جای دو چیز خالیست
یک مولوی کم است و، دیوان شمس تبریز
/
آدرس وبلاگم:
http://nmidanm.blogsky.com
همه نوشته ها ۳۴
فعالیت۷۳۳ دیدگاه
عضویت۱۹ آبان ۱۳۹۳