باور بکن
باور بکن
سر میکنى هر روز انگار که نه انگارى
تو خواب شیرین هر شب و من غرق بیدارى
نمیشه انگار عاقبت که سهم ما باشى
خسته شدم از دست عشقى که شما باشى
رفتى،فقط رفتى،فقط رفتى به بیرحمى
معنى کارت نه فهمیدم نه میفهمى
تو تووى فکر لحظه هاى بهترى بودى
در حال خنده عشق من با دیگرى بودى
هر پیک پشت پیک پشت پیک ، سلامتها
من کنج دلتنگیه تو ، تنها تر از تنها
رفتى به راهى که تهش تنها سیاهى بود
هر جا دوراهى پشت بنده هر دوراهى بود
انقدر رفتى تا که آخر گم شدم آروم
مجبور کردیم از شما دل بکنم خانوم
مجبور کردیم عاقبت ، عادت کنم بى تو
تا پر کنم هر روز اینجا جاى خالیتو
با چند ورق شعر و ترانه ناله گیتار
مستى و درد و سوختن با هر نخ سیگار
مجبور کردیم عاقبت مجبور کردى که
دل بکنه امروز از عشق تو مردى که
زخماى احساس تورو از دور میبوسه
با خاطراتت نم نمک آروم میپوسه
مردى که قلبش تا ابد درگیره این درده
باور بکن هرگز به دنیات بر نمیگرده .