رود و ماهیش ….
توو جشن بی رنگ ِ “ باهم و تنهایی”
من آخرین رودم ، تو آخرین ماهی
خورشید ما پایین، طوفان ما ساکن
پایان ِ ما میره به دشت های شن
چند سال ِ که دریا توو گل فرو رفته
پایانمون توی ساحل فرو رفته
ای ماهی آزاد من رو هدایت کن
شنا فقط یک بار خلاف عادت کن
توو قله های کوه یه چشمه پیدا کن
به من بگو کوشو من رو تماشا کن…….
چند سال که دریا توو گل فرو رفته
پایانمون توی ساحل فرو رفته