بید بی برگ
یادته روزامونو پیشم بودی و دور بودی
من هر کاری میکردم تو باز عاشق اون بودی
خیال بافیت واسه اون بود موهاتو شونه میکردم
من حرفام تو گلوم خشک شد مث یه بید بی برگم
یادته شبا رو بالکن زیر نور ماه
دیوونه بازی میکردیم فکر تو ، تو رویاها
تو میخندیدی به من ، من اینو نفهمیدم
دوباره تنها شدم از این روزا میترسیدم