آفرینش( از مجموعه مومنانه)
آفرینش
……………
هنوز حرفی از آفرینش نبود
خدا زلف های تو رو باز کرد
تو چشماتو یک لحظه وا کردی و
خدا خلقت ماهو آغاز کرد
***
خدا از روی طرح چشمای تو
رو پیشونی آسمون خط کشید
قلم زد رو لب های شیرین تو
هزارتا شقایق باهاش آفرید
***
منو توی دستات خوابم بکن
منی که دمادم به تو می رسم
منی که از آتیش این سایه ها
از عمق جهنم به تو می رسم
***
تو که روی هر شاخه ی روسریت
پر از بوسه ی سرخ گنجشک هاس
صدا کن منو ای تو کندوی نور
بگو شاهراه رهایی کجاس؟
***
منو توی دستات خوابم بکن
منی که دمادم به تو می رسم
منی که از آتیش این سایه ها
از عمق جهنم به تو می رسم