زنده به گور
چشمایِ گریونم پر از خونه
این حنجره بی تو نمی خونه
توو آسمونِ ابریه قلبم
بارونه و بارون و بارونه
…
با تو چه روز و روزگاری بود
این آسمون صاف و بهاری بود
*
حالا زمستون بدی دارم
از این هوای بی تو بیزارم
*
قدری تو هم به فکر این غم باش
روو زخم تنهایی یه مرهم باش
*
وقتی که از نزدیک من می ری
احساسِ خوشبختیمُ می گیری
احساسِ خوشبختیمُ می گیری …
…
چشمایِ گریونم پر از خونه
این حنجره بی تو نمی خونه
توو آسمونِ ابریه قلبم
بارونه و بارون و بارونه
…
با خاطراتت زنده می مونم
تنها شدن سخته، نمی تونم
*
چشمم فقط خون داره می باره
فکرت منُ تنها نمی ذاره
*
هر روز داغت تازه تر میشه
غصه به قلبم حمله ور میشه
*
من بعدِ تو دلشوره می گیرم
اینقدر می بارم که می میرم
اینقدر می بارم که می میرم…
…
وقتی تو از این کوچه دور میشی
اینقدر می بارم که کور میشم
اینقدر توو غم زنده می مونم
تا آخرش زنده به گور میشم