عطرِ خیالی

بهت گفته بودم
اگه تو نباشی
همه زندگیمُ
تو از هم می پاشی
***
هنوز خاطرم هست
که تقصیرِ کی بود
کی راضی به رفتن
از این زندگی بود

تو گفتی من و تو
رسیدیم به بنبست
بگو گریه هامُ
هنوز خاطرت هست

منُ پیشِ غصه
گذاشتی و رفتی
یه روزی توو دامِ
همین غم می افتی

بدونِ تو شوقِ
تنفس نمونده
فقط اشک حسرت
چشامُ سوزونده

هوا بی تو سمّه،
چقدر تلخِ هر بار
میذارم لبامُ
روو لبهایِ سیگار!؟

تو رفتی که رفتی
نگفتی چی میشه!
نفس هامُ بردی
اینم آخریشه

با عطرت که داره
از این خونه میره
همین یک نفس هم
روو دستم می میره

نمیشه نجاتش
بدم دست خالی
با رؤیایِ مبهم
با عطرِ خیالی
***
بهت گفته بودم
اگه تو نباشی
همه زندگیمُ
تو از هم می پاشی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91716کپی شد!
796
۱۴

درباره‌ی علی عزیزی

"سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت" حافظ. (برای استفاده از ترانه هام این ایمیل منه: azizi2ali@yahoo.com ، خوشحال میشم اگه بتونم کمکتون کنم.)