به خاطر نگین بمون۲
سلام…به خاطر نگین بمون ترانه ای از من بود که مدتها پیش منتظر کردم…حالا با یک تغییر کلی و مفهومی این کار رو بازنویسی کردم…
ممنون که میخونیدش:
امشب رو آلزایمر بگیر و لطفا
یادت نیاد این مرز بینمونه
فک کن اصن حرفی میون ما نیس
امشب تولد نگینمونه!
میخوام یه حس تازه پا بگیره
چون دخترم خیلی عزیزه واسم
امشب رو با لبخند بشین کنارم
میخوام یه حال خوش براش بسازم
میشه برای این یکی دو ساعت
این کینه ها رو از دلت بشوری؟
شاید که رفتار تو رو ببینه
باور کنه مامانیه صبوری…!
باید برای ژست عکس امشب
دستارو زیر چونمون بزاریم!
شاید یه آنی فکر این بیفتیم:
"ما واقعا از هم یه بچه داریم!"
عشقی،ولی،عشقی که داره میره!
کم از تو یاد و یادگار ندارم
این دخترک داره شبیت میشه
اینُ کدوم سمتِ دلم بزارم؟!
امشب رو میرم با نگین بخوابم
تنها برای ترس از این جدایی
یادت نره قلبِ من و نگینی
یادت بمونه عشق ما دو تایی!
امشب که تنهایی و ما که خوابیم
حتما بیا،ما رو یکم نگا کن
رفتی که هیچ، اما اگر که موندی
بعد از یه سال،صبحونه رُ…به را کن!
حمیدرضا،زرگران پور