همزادِ احساس
هرکی هر چی که می خواد بزار بگه
من و تو خواطره هامون یکین
دوستیِ ما مال این چند روزه نیس
که میگن ترانه هات آبکین
چه شبایی که به جز تو هیچ کسی
زیر قطره قطره اشکام نَنِشست
چه روزایی که کنارِ خنده هام
تن تو میون لبهام می نشست
همیشه از دلِ تنهاییِ من
از یه حسی متولد می شدی
آسَّکی حسِّ منو می دزدیدی
مثه هر بار متقلب می شدی
انگاری بین مارو بهم زدن
شایدم مصلحت قصّه اینه
تو چه می دونی شاید نیاگارا
یه روزی ترجیح بده که بشینه
…………………………………………………………
زیاد اهل جو سازی نیستم اما حس می کنم آخرین همزاد احساسمو می خونید…