تو قلبت خاره از ریشه
نخواستی عشقمو، رفتم، ولی رفتن نشد چارم
از اون جا که ولت کردم، دیگه هر روزش آوارم
چرا از سرنوشت من داره اندوه می باره؟
چرا این قلب وامونده هنوزم دوستت داره؟
چه مرگی داره این نبضم، که اونم بی تو خوابیده
شاید خون توی رگهام هم از دلتنگی خشکیده
چی آوردی سر قلبم، سر این قلب بیچاره؟
که یک دم یاد آغوشت، اونو راحت نمی ذاره
نمی بینی شب و روزام همه چیزاش وارونست؟
تموم لحظه های من به حس نحسی آلودست
چرا من یاد تو هستم؟ واسه چی دل به تو بستم؟
فراموشی تو سخته، به تو بدجوری وابستم
تو که نیستی واسم دنیا یه تبعید غریبونست
دلم بی تو ترک خورده، شبیه کاخ ویرونست
کجا من اشتبا رفتم که اینقد دور افتادم
شاید میشد از اون اول تو رو می بردم از یادم
ترانه گفتن از یادت شده کارم، شده یارم
از این حرفا گذشته، من به احساس تو بیمارم
خیال کردم نباشم من، دلت دلتنگ من میشه
منم، که عاشقت هستم، تو قلبت خاره از ریشه
* تاریخ سرودن: شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳