"ساز عشق"
تقدیم به هرقلبی که برایم ساز می نوازد….
دارم تو فکرتو قدم می زنم
چقد شلوغه توسرت,عجیبه
ببین یه ادم پیش تو نشسته
که مثل تو غرق غم و غریبه
افتاب عشقم تودلت می تابه
نترس که برفا یه روزی اب می شن
دیوایی که تو قلب تو نشستن
با جادوی عشق من خواب می شن
همیشه مثل یه غروب تلخی
انگاری که تو اخرین غروبی
همه یه فکر بد دارن راجبت
تنها دله منه که میگه خوبی
صدای ساز توواسم یه تسکین
داروی روح من نوشته هاته
یه قلبه بی کس و بی چاره دارم
تاوقتی که حسم کنی باهاته
بهت می گم حصار قلب وبشکن
شاید منو پشت حصاره دیدی
ترانه می خونم واست عزیزم
شاید صدای عشقمو شنیدی