من یه مردِ ساده پوشم…
من یه مردِ ساده پوشم
پرم از تصویر پاییز
پرم از نقاشی هایی
که شدن از غصه لبریز
مثه عکس پیرمردی
که چشیده طعم حسرت
یا مثه تصویر مردی
که ندیده رنگ غیرت
من یه مردِ ساده پوشم
سادگیم گناه من بود
شب و تاریکی و کوچه
آخرین پناهِ من بود
من یه مردِ ساده پوشم
پرم از اسطوره هایی
که تو قلب من خوابیدن
نه توو ساحلِ هاوایی
من یه مردِ ساده پوشم
دنبال ستاره نیستم
تووی هجمه ی نگاها
پِیِ هیچ اشاره نیستم
من یه مردِ ساده پوشم
نمی شم دلقک رنگی
می دونم گریه ی پشتِ
خنده ی سیاهِ زنگی
آره مرد ساده پوشم
دِلَمو گِرو نمی دم
نمی خوام بشم اسیرو
توو قُلو زنجیر بمیرم
………………………………………………………..
یه بید تنهام که گنجشکای روی شونم به طمع میوه نیامده اند ، تکیه گاهی می خوان برا دلتنگی هاشون./