((یک پنجره آسمان …))
((بسم الله الرحمن الرحیم))
اگه این درد سمج بهم یه کم امون بده
وقتشه بغض یه شاعر به قلم جنون بده…
می خوام امشب بکشم پا تو به قلب دفترم
که نفس های نجیبت به ترانه جون بده
سر بذارم رو دوشت گریه بشم غزل غزل
شونه هاتو هق هق اشکای من تکون بده!
کاش صدای ضربان قلبت امشب تا سحر
رنگ تازه ای به این سکوت بدشگون بده
کاش گذار یه کلاغ بیفته سمت مزرعه
کاش خدا به هر مترسکی یه همزبون بده
یا توی هر خونه ای یه دونه خورشید بذاره
یا به هر پنجره ای یه ذرّه آسمون بده
باغبون باغ سیب کدخدا به جای فحش
به پسر بچّه های گرسنه نردبون بده…!
یه نفر باشه که هرسال توو زمستونای سخت
به پرنده های سرمازده آشیون بده
اگه دستای یکی باشه نوازشش کنه
حتّی خرزهره میتونه گل زعفرون بده
کاش نفس های تو باشه ن… ن…نفسم می گیره
سرطان اومده که بهم خودی نشون بده۰۰۰!
خدا دستامو بگیر امنیت دستای تو
میتونه به هرکی بی پناهه سایه بون بده
سرمو بذار روو دوشت گریه شم غزل غزل
وقتشه اشکای من شونه هاتو تکون بده
((رویاهایتان حقیقی))