"گور عاشقی"
یه روز می شه وقتی هوا خوبه وو
تو داری کنارش نفس می کشی
تمومه خوشی هامو می بازمو
توپاتو ازاین عشق پس می کشی
نگاهم پراز خواهش و استرس
ولی تو نگاهت بهش زل زده
دل خسته ی ساده ی سربه زیر
به قلب گرفتار توپل زده
نمی شه گذشته فراموش شه
چراغی کناره دلم روشنه
ولی کورسویی تواینده هست
که قلب من ازقلب تومی کنه
چه ساده رقم خورده تقدیرمن
هوا بوی عطرخوبه نم شده
یه باره چرابارش غم گرفت
وجودم ازاین زندگی کم شده
همش زیرباروون قدم می زنم
که شایدتوی ذهن من پاک شی
یه گور می کنم توی این عاشقی
که شایدتواین گورمن خاک شی
دل نوشته:تمام گورهای تنهاییم راباخیال امدن توپرمی کنم
اگرچه می دانم که هرگز نخواهی امد…