فـــردا …
آب از سرم گذشت ، خواب از سرم پرید …
با یک نگاه تو پایان من رسید …
فردای روشنت، از من گذشتنت …
هر روز مُردنم، هر روز کشتنت …
امروز با دلم ،سر کن ببین چقد، تنهاتر از توام ..
این قلب عاشقم ،درگیر عاشقی، تنها تر از خودم …
شادم ، حال تو، از من که بهتره …
با لمس خاطرت خوابم نمی بره …
یک بار با دلت از درد من بگو …
شاید که بعد من از عشق نگذره…
هر روز با غمت ، روزام می گذرن …
لب هام بعد تو حرفی نمی زنن …
چشمام بعد تو غمگین و دلخورن …
از تو ، از نگات ، از خاطرت پُرن…
وای از نگاه تو ، وقتی که رد شدی …
از من که بگذری با عشق بد شدی …
از من که بگذری نفرین نمی کنم …
عاشق نبودنو تمرین نمی کنم …
از من گذشتنت پایان قصه نیست …
فردا میون درد، اشکانِ قصه نیست …!
امروز گفتمُ ، از من، رد شدی …
امروز رفتیُ ، با عشق بد شدی …
فردا ، میرسن آواز گریه هات …
اشکای هر شبت، پاییز خنده هات ….