کوچه
شبها تو قاب پنجره رویات و دارم
یک عمره که این قصه هی تکرار میشه
یک عمره که هر شب دل من تو نبودت
با دیدن رویای تو بر دار میشه
این پنجره تنها امیده پیش چشمم
که من رو به دنیای بیرون می کشونه
می بینم اون ور که عجب دنیایی داری
این ور ولی … فرق از زمین تا آسمونه
من بی هوا تقدیرم و دست تو دادم
باور نمی کردم بری تنهام بزاری
من کوچه ها رو بی حضورت ناله کردم
تو بهت یک تنهایی و چشم انتظاری
این کوچه آلبومی شده از خاطراتم
دیوونگی هایی که ما کردیم و دیده
چه زجری داره پشت این پنجره موندن
بازم من و این کوچه ها آزار میده
چشمم توی هر گوشه ی تاریک خونه
بی وقفه دنبال نگاه تو می گرده
می بینم اون بیرون چقد تاریکه هر شب
انگار خدا … ستاره هاشو جمع کرده
با لمس احساس قشنگت توی خونه
زنده میشه قلب من و بازم می میره
این حادثه هر شب داره تکرار میشه
تکرار این شب ها من و از من می گیره