حال و هوای خونه!!!
نوای این نفسهامون ، سکوتی که رو این لب هاست
سکوت مرگباری که ، نشون از فقرِ این شب هاست
صدای قُل قُل کتری ، میگه حرفی تو این قصه ست
حروف زخم داری که ، میون شعری از غصه ست
لبخندی روی لبهامون ، نه از شادی که از درده
غذای دست نخورده که، مثل چشمای تو سرده
بازم عادت شده آفت ، تموم حرفارو خورده
خودت میدونی انگاری، چشات توی چشام مرده
یه ساعت که رو دیواره، ولی عقربه هاش خوابه
بازم تشنگی و بازم ، دوتا لیوان پر از آبه
تویه تختی که باز گریه ،شب ها هم دیر میخوابه
روزا مثِ شبا تاریک ، پر از تکرار پر از آهه
سکوته تلخِ این خونه، انگار خونه ، یه ویرونه ست
فقط میجوشه آبی که ، هوا و حالِ این خونه ست
صدایِ قٌل قُلِ کتری، میگه حرفی تو این قصه ست
حروف زخم داری که ، میون شعری از غصه ست