خیال
دوباره شبم سیاه شد
زنگ تنهایی به پا شد
باز یه خلوت خیالی
اینروزا همدم ما شد
فکر میکردیم ما میتونیم
دنیامونو دست بگیریم
اما این خیال واهی
واسه ما حالا عذاب شد
حالا بودن با یه سایه
توی خاطرات دیروز
لحظه های بودن ما
توی دستامون خراب شد
سر زدن به آسمونی
که یه روزی آرزوم بود
واسه به اوج رسیدن
تنها دلخوشیه من شد
حالا بال من شکسته
پر پروازمو بسته
آرزوی پر کشیدن
واسه من بی تو،سراب شد