## نقاب …..##
به نام خدای آریایی
از آخر به اول رسیدم تو این بی کسی
تو شهری که از من…. همه کنده ان
نقابی به چهره گذاشتن ولی
نه عاشق نه پاکن …همه هرزه ان
به تاراج احساس تو دل زدن
کمر بستن از بیخ تورو گم کنن
اسیره نقابی که لبخندتو
نمایش واسه کل مردم کنن
شنیدم که شهرم همه آدماش
هنرمند قابل تو نقش هم ان
یکی گریه رو…. رو نقاب میکشه
یه عده به دنبال لبخند کاوش گرن
میون تمومه نگاه های سرد
غرور تورو خدشه دار می کنن
عجیبه تورو میشکنن واسه دلجویی هم
با لبخند تلخی تورو وصله دار میکنن
تمنای خوبی ازت دارنو
میون کثافت فقط دستو پا میزنن
اسیر نقابای خالی نشو
تو این شهر که عاشق بشی
دل میکنن………………………
*********************
عجیبه تورو میشکنن هر نفس …برای دوباره نگاه کردنت ..شب و روز اصرار میکن ….عجیبه ….
تو این ترانه فقط معنی واسم مهم بود فقط میخواستم منظورمو برسونم
موفق و پیروز باشید …