گذری بر تاریخ موسیقی ایران
مختصری از تاریخ موسیقی ایران:
قبل از بررسی خلاصه وار تاریخ موسیقی ایران باید به چند نکته توجه کرد:
اول آنکه ایران باستان کشوری پهناور بوده که حدوداً شامل ۳٠ کشور امروزی بوده است؛ و به طبع دارای اقوام، مذاهب و فرهنگ های گوناگونی بوده اند پس ما نباید منتظر فرهنگی یک پارچه باشیم زیرا این اقوام در کنار هم و به کمک دستاوردهای یکدیگر به پیشرفت و تکامل رسیده اند، نه هر کدام به تنهایی؛ پس همه ی دستاوردهای این خطه ی بزرگ را هر کدام از این اقوام می توانند از آن خود بدانند…
در دوره بعد از فتح ایران به دست اعراب و مسلمان شدن ایرانیان، چون اعراب دارای فرهنگی غالب نبودند، از لحاظ فرهنگی مغلوب ایرانیان شدند و فرهنگ برتر ایرانیان را پذیرفتند و در راستای شکوفایی آن با دیگر اقوام که مغلوب اعراب مسلمان شده بودند کوشیدند و از این فرهنگ ایرانی فرهنگ اسلامی را به وجود آوردند که پایه و اساس آن همان فرهنگ ایران باستان بود.
در سده های اول فرهنگ اسلامی یعنی تا حدود دوران خلافت عباسیان یک فرهنگ واحد در سراسر این سرزمین های اسلامی وجود داشت و از آن زمان به بعد بود که سرزمینهای اشغالی مستقل شدند و هرکدام با توجه به ریشه ی فرهنگی یکسان رنگ و بوی منطقه و قومیت خود را به این فرهنگ مادر بخشیدند و به خاطر همین امر است که وجوه مشترک فرهنگی هنری زیادی در میان کشورهای مسلمان وجود دارد که اغلب مستشرقین به اشتباه این وجوه مشترک را اخذ شده از فرهنگ عرب می دانند که این امر نیز حاصل سطحی نگری به تاریخ و فرهنگ این سرزمین ها می باشد.
تاریخ موسیقی ایران زمین را می توان به دو بخش اصلی تقسیم کرد، آن دو بخش عبارتند از:
دوران قبل از اسلام
دوران بعد از اسلام
در بررسی دوره ی پیش از اسلام، منابع معتبر ما که همان حجاری ها و مجسمه ها و نقوش روی ظروف به دست آمده می باشد که از ١۵٠٠ سال قبل از میلاد مسیح آغاز می شود. ازمجسمه های به دست آمده در حیطه ی قلمرو ایران باستان که درشوش بدست آمده، سازی شبیه تنبور امروزی مشاهده می شود که نمایانگر یک ساز ملودیک در آن زمانها می باشد. در حجاریهای طاق بستان گروه نوازندگان چنگ نواز وسازهای بادی نیز مشاهده می شود. بیشتر اطلاعات ما از دوران پیش از اسلام ایران زمین محدود به کتب تاریخی و اشعار سده های اول دوران اسلامی است.
در هر حال ما اطلاعی از موسیقی کاربردی و نحوه ی اجرای دقیق موسیقی در آن دوران ها نداریم. اما در دوره ی بعد از فتح ایران توسط اعراب تا آخر دوره ی خلفای راشدین که در سده ی اول حکومت اسلامی حکمرانی می کرده اند انواع موسیقی ممنوع بوده است (از سال یازده تا چهل و یک هجری قمری)؛
با به روی کار آمدن بنی امیه حدوداً موسیقی آزادی بیشتری پیدا کرد و از این دوران تا دوران خلفای عباسی دوره ی اوج شکوفایی موسیقی نظری و عملی ایران و اسلام است که در این دوران ها کسانی چون فارابی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن زیله، صفی الدین ارموی، عبدالقادر مراغی، و افراد بیشمار دیگری در موسیقی عملی و نظری ظهور کردن که کتب و رساله های آنها درموسیقی موجود است.
با ظهور تشیع در ایران و به روی کار آمدن شاهان صفوی موسیقی در ایران رنگ و بوی دیگر به خود گرفت و از موسیقی که در دوران اسلامی کاربرد داشت جدا شد و رنگ ایرانی این موسیقی بیشتر شد تا در دوره ی قاجاریه این روند به اوج کمال خود رسید و سیستمی دیگری که بنام دستگاه در دوره صفویه ظهور کرده بود کامل شد و توسط نوارندگان چیره دست آن زمان به صورت شفاهی به شاگردان سازهایی از قبیل تار، سه تار، کمانچه، نی و سنتور انتقال پیدا کرد و در همین دوران قاجاریه بود که خط نت امروزی به ایران راه یافت و سنت شفاهی اساتید موسیقی ایران که بنام ردیف است به خط نت در آمد.
گذری بر موسیقی اسلامی:
از آن جا که دامنه ی تمدن اسلامی جز عربستان، کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمیگرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبهرو بوده است.
تاریخچه:
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی مینمودند. فارابی انکار میکرد که موسیقی بتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابنزیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابوحامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.
موسیقی در بغداد:
در بغداد، خلفای عباسی چون هارونالرشید و مأمون از موسیقی حمایت مینمودند، در زمان متوکل و منتصر هم چنان موسیقی در دربار خلافت رونق داشت. در این دوره بسیاری از موسیقیدانان برجسته چون ابنطاهر خزائی، قریص جراحی، جحظه برمکی جذب دستگاه خلافت شدند.
موسیقی ایرانی:
ایران و عربستان در موسیقی بسیاری از سازها و امور را از یکدیگر وام گرفتهاند. بسیاری از موسیقیدانهای بغداد، ایرانیتبار بودند، از جمله سرخسی، زکریای رازی، رودکی و راتبه ی نیشابوری.
موسیقی اسپانیای مسلمان:
در اسپانیای مسلمان، در دوران فرمانروایی امویان اندلس از موسیقی حمایت بسیاری به عمل آمد. مدارس بسیاری برای پرورش دختران آوازهخوان بنیاد نهاده شد؛ بسیاری از این دختران وارد دربار حکمرانان اموی اندلس میشدند؛ بزرگ ترین خنیاگر اندلس عباس بن نسائی بود. نظام موسیقایی در اندلس همان نظام عربی رایج در شرق بود که بر گامهای فیثاغورث مبتنی بود.
موسیقی در نزد ترکان مسلمان:
ترکان سلجوقی، دوست داران موسیقی بودند. خنیاگر سنجر، کمالالزمان از نزدیکان دربار او بود. محمود غزنوی، فرخی سیستانی را در دربار خود داشت که چنگ نیکو مینواخت و به ستایشگری میپرداخت.
منابع:
سایت انجمن اپومتری خراسان
و برگرفته از مقاله امیر هوشنگ طبخی