خداحافظ که می گفتی…

تو که گفتی خداحافظ دلم از بی کسی لرزید …
تو رفتی ، بعد تو هر شب ، دلم خواب تو رو می دید …

از اون وقتی که تو رفتی جهان ماتم شده ، درده…
شبم با غم یکی میشه ، نگام از گریه هام سرده …

خداحافظ که می گفتی ندیدی اشک چشمامو …
خداحافظ که می گفتی ندیدی قلب تنهامو …

ندیدی این ور دنیا، یکی از غصه می میره …
شبی صد بار از این دنیا، سراغ مرگو می گیره …

ندیدی عاشقت بودم ، ندیدی عمر من هستی …
ندیدی اشکمو انگار، دل من رو که میشکستی…

برو رد شو عزیزم، کجا من لایقت بودم …
همین بسه که میدونی یه دنیا عاشقت بودم …

سکوت لحظه ی آخر ، خودت گفتی که غمگینه …
چرا هیشکی به جای تو، توی قلبم نمی شینه …

تو می گفتی جدایی، واسه هردومون بهتره …
مگه میشه که عشقم، دلم از عشق تو بگذره…

خداحافظ که می گفتی مث لیلی مث مجنون …
یکی تو بی کسی می مُرد ، شکسته ، سردُ سرگردون…

برو رد شو عزیزم ، تو حق داری نمونی …
آره تو واسه ی عشق ، واسه غمگین شدن خیلی جوونی …

عشق تو من رو عزیزم ، همین نُه ماهه پیرم کرد ..
نگاهت لحظه ی اول منو عاشق ، اسیرم کرد …

گلم گفتی خداحافظ ، ولی من زنده می مونم …
هنوزم ساعت بیستُ یک هر شب همه حرفاتو می خونم …

بیا لیلی! بیا با هم بمونیم …
بیا شعرای مجنونو بازم با هم بخونیم …

بیا این لحظه ی آخر ، بیا عشقم ، بیا عمرم …
سحر شد ، تو نبودی ، بیا ! از اسم تو مُردم …!

" پ.ن: اشاره به " 9 ماه " ، " ساعت بیستُ یک " و " از اسم تو مُردم " صرفا جنبه شخصی شعر به شمار میره ! "

https://www.academytaraneh.com/84015کپی شد!
927
۱۸

درباره‌ی .... .....

پشت هر فاصله ای نام مرا می بینید ... شادمان لحظه اعدام مرا می بینید ... در پس فاصله ها دشت نمانده است دگر ... فرصتی برای برگشت نمانده است دگر ...