آنش بس
مردادِ دستای تو تسکینِ / من هم پر از زخمای سر بازم
چشمات تیری داره از آرش / دنیامو با این تیر می بازم
صد باغ ذرت لای موهاتِ / گندم به زیر پوستت رفته
تو زندگی بخشی همین لبهات / گیلاس می ده هفته به هفته
این گرگِ توو چشماتو رامم کن / می ترسم از خشمی که می گیرن
یکبار رفتی جنگل و حالا / شیرا همه مثل تو را میرن
خنده ت یه آتش بس به بی رحمی / این خنده کار جنگو هم می ساخت
صدام طرحِ خندَتو می دید / یک بمب هم اینجا نمی انداخت
تو بوسه ی بارون و گلبرگی / عطری که بوی زندگی رو داد
تو سیب سرخی ، من پر از کشفم / تو بودنت توو شعر من افتاد
من شاعرِ دربارِ دنیاتم / شب جمعه ی آغوشتو می خوام
خوشحالم از اینکه منو داری / مغرورم از اینکه تورو می خوام
آرش توفیقی " دادا "