گربـه ی اهلی
(خودم رو به یه گربـه تشبیه کردم…امیدوارم بیان احساسم خیلی خوب بوده باشه.)
(امیدوارم که جدی ،وَ دور از یک اثر طنز ، بخونید.)
ممنون از همتون
********************
****************
**********
*****
**
*
"گربـه ی اهلی"
منم یه گربه ی وحشی شهر
که هرشب بساط جنگش بـپـاس
از بس که دنبال غذا بوده
راضیه به هویج و آناناس
منم یه گربه ی وحشی شهر
که طعم شکارو نچشیده
آخر میمیره اون گربه ای
که به چیزی نگفته : بو میده
منم یه گربه ی وحشی شهر
میترسه ، چرا پاییز میشه؟
گرما می خواد اما به دسته↓
آدما حلق آویز میشه !!!
منم یه گربه ی اهلی ِ شهر
که دست این آدمارو خونــد
با کمی ملوس بازی دیگه↓
اون هیچوقت گرسنه نمونــد
منم اون "گربه ی اهلی"، که↓
دیگه رنگ آزادی رو ندید
منم اون "گربه ی اهلی"، که↓
بی قفس بودو به آخر رسید
(ترانه سرا: علی گودرزی)
29/۱/۱۳۹۳
01:۴۰ بامداد
——————————————————————–
پ.ن:
من از همتون عذر خواهی میکنم اگه یه وقتایی دلتون رو شکوندم با حرفامو بی احترامی هام…
من از همتون عذر خواهی میکنم که گاهی سرد بودم با ترانه هاتون و کج همراهی هام…
من از همتون عذر خواهی میکنم که نتونستم توی دلتون جا بگیرم از بس که بیخود بودم…
ببخشید که خودمو بالا گرفتم….ببخشید که فکر میکردم دوسم دارید و تحملم نمیکنید…
اما باعث این بودم که گاهی سنگین بشه بعضی از دیدگاهامو بی ادبی هام…
ببخشید خلاصه…
همتون حلال کنید…
از رفیقای دنیای واقعیم حلالیت طلبیدم…
گفتم بذار از دنیای مجازی و رفیقای خوبی که همیشه رنجوندمشون هم حلالیت بطلبم
حلال کنید اگه دوست داشتید و دلگیر نبودید…ممنونم :( :(
پ.ن۲:
گاهی آنقدر سختم که کوه هم، برابرم کم می آورد…
گاهی هم آنقدر ضعیف…
که حتی با سلام کردن یک غریبه ، گریه ام میگیرد…
اما وای به حال روزی که
بین این دو باشم و ندانم کجای خودم هستم…
ندانم دیگر:
بمانم یا بروم…
اما یک چیز را خیلی وقت است میدانستم و با خودم کلنجار رفتمش…
که اگر ندانم کجای خودم هستم:
با سیل وحشی "مرگ" بروم…
…
اما این را میدانم که دیگر…
نمیدانم کجای خودم هستم………………..
.
تمام