رنگ سال
تهِ این قصه رو حفظم دلت با من نمیمونه
بگو کی بعد تو هرشب واسم لالایی میخونه
نمیتونم نمیخوابم چه سخته باور قصه
تو پایان خوشی و من کلاغ آخر قصه
چقد دوری از احساسم-یه رؤیای محالی تو
همیشه پیش چشمامی-گمونم رنگ سالی تو
تموم سهم من بودی-قرار این دل خسته
یه عمری سخت جنگیدم-واسه راهی که بن بسته
غرورت امپراطوره من هم سربازم و کیشم
که حکم مرگمو میدی بهت وابسته تر میشم
تو از من ساده میری و من از تو ساده میمیرم
جدایی از تو و دستات گره خورده به تقدیرم
چقد دوری از احساسم-یه رؤیای محالی تو
همیشه پیش چشمامی-گمونم رنگ سالی تو
تموم سهم من بودی-قرار این دل خسته
یه عمری سخت جنگیدم-واسه راهی که بن بسته