متبرک من.
دلم میخواد سفرکنم به عشق روی ماه تو
مسافر جاده بشم پا بذارم توراه تو
دل و به دریا بزنم تا به حریمت برسم
میخوام که آروم بگیرم تو سایه و پناه تو
با تو ترانه خون میشن کبوترای پر سپید
با تو میشینه تودلم گلای روشن امید
قربون لطف وکرمت هرچی دارم فدای تو
مگه میشه زائر تو بود و به مقصد نرسید؟
تو آسمون حرمت کفتر بی بال و پرم
میخوام منو نگاه کنی دس بکشی روی سرم
خاک حریم تو منم بذار اینو داد بزنم
آخر عشقی به خدا، تویی کلام آخرم
یه گنبد طلایی و یه دریا اشکه توچشام
یه حس خوب آشنا نشسته توی لحظه هام
حس قشنگ عاشقی پشت ضریح پاک تو
تبرک قلب منی توای همیشه آشنام
«تو آسمون حرمت کفتربی بال و پرم
میخوام منو نگاه کنی دس بکشی روی سرم
خاک حریم تو منم بذار اینو داد بزنم
آخرعشقی به خدا، تویی کلام آخرم»