گوی بلور
توی یه گویِ بلوری،زیر برف
دس توُ دستِ هم، می رقصیم من و تو
خسته ایم از این فضای تکراری
کی داره کوک می کنه موسیقی رو؟
(ما می رقصیم، ما می چرخیم
این موزیک واسه همیشه س
خستگی حالیش نمیشه
اون کسی که پشتِ شیشه س)
می دونیم توُ دنیای گویِ بلور
برفای مصنوعی سرما ندارن
ولی نه بن(د) میان و نه آب میشن
تمومه روزایِ سالو میبارن
(ما می رقصیم، ما می چرخیم
این موزیک واسه همیشه س
خستگی حالیش نمیشه
اون کسی که پشت ِشیشه س)
اونی که موسیقی رو کوک میکنه
آرزوم اینه که خوابش ببره
گویِ شیشه ای بیفته بشکنه
روزای تلخ و سیامون بگذره
(ما می رقصیم، ما می چرخیم
این موزیک واسه همیشه س
خستگی حالیش نمیشه
اون کسی که پشتِ شیشه س)