خیلی دیره
ازحسه وجودت قلبت داره میگه/نمیخوای که بدونه باورکن خیلی دیره
توقلبت اونو میخواد همش آروم نداره/اون باید بدونه تو قلبت بی قراره
خیلی دیره خیلی دیره دلت آروم نگیره/باور کن که واسش تو دلت خیلی اسیره
خیلی دیره خیلی دیره دله تو خیلی گیره/باور کن که واسش تو دلت داره میمیره
اسیرخندهاشی اسیراون نگاشی/بدون که تو با چشمات بارون اشک می پاشی
حالا نگات میخنده ولی چشات که خیسه/برای دیدن اون چشات خیلی حریصه
میخواد اونو ببینه دلش آروم بگیره/هنوز قبول نداره که دیگه خیلی دیره