بهشت من
سـاعـتـای کـنـار تـو بـودن
لحظه لحظه تجسم رویـاس
وقتی هستی ترانه بارونم
بـــودنِ تــو تـبـسـم رویــاس
رأس لـبـخـنـد تـو دلـم کـوکـه
صبح و توی چشات مـی بینم
نبض احساس من تـو دستاته
پـا بـه پـای تو شاد و غمگینم
" با تو بهشت مـن، یعنی هـمـیـن خـونـه
وقـتـی کـه عـصـرونـه طـعـم غزل می ده
یـعـنـی زمـانـی کــه طـعـم گــس قـهـوه
با حبه ی چشمات، طعم عسل می ده "
کـهـکـشـونـا رو بـا یـه لبخندت
تـوی قـاب چـشـام مـی ریـزی
تو یه تلفیق شاعرانه ی بکر از
رنــگ و بـــوی بـهـار و پـایـیـزی
مـن کنارت یه ماهـی کـوچیک
تـــوی تـــنـــگ بـلـوری رویـــام
بـس کـه این اسیری شیرینه
حکم حبس ابد ازت می خوام
" با تو بهشت مـن، یعنی هـمـیـن خـونـه
وقـتـی کـه عـصـرونـه طـعـم غزل می ده
یـعـنـی زمـانـی کــه طـعـم گــس قـهـوه
با حبه ی چشمات، طعم عسل می ده "