خیال

تو آخرین دلخوشیه
روزای تقویم منی
تو آخرین امیدی که
میخوای به من سر بزنی

واسه یه لحظه دیدنت
تا خودِ صب(ح) منتظرم
واسه به دست آوردنت
تمام شب در به درم

می خوام بازم عطر تنت
بپیچه تووی نفسم
فقط با تو رها بِشم
تنِ تو باشه قفسم

تمام شب پنجره ها
یه لحظه آروم ندارن
همش برام دلواپسن
میخوان که تنهام نذارن

حالا تموم شهر دیگه
خبر دارن عاشقتم
خبر دارن که بی خبر
همیشه چش (م ) به راهتم

نمی دونم فقط چرا
همش می گن که مجنونم
می گن فقط خیاله که
یه روز کنارت بمونم

اینم خودش خیالیه
یه آرزوی بی عبور
یه تاریکیه خواستنی
بدون شمع ، بدون نور

ترانه سرا : سمیرا اکبرزاده

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/79628کپی شد!
1796
۵۹

درباره‌ی سميرا اكبرزاده

به هر چه می اندیشم جز تاریکی نمی بینم . اما بدان کودکم اندیشه ام را به خاطر تو صیقل می دهم و آنچه را که با قلم بر دار کاغذ رج می زنم به یادگار برایت می گذارم تا در گذر تاریخ ، نگاهت را روشن و راهت را پر از ستاره های امید نماید. آینده در دستان توست که کودک دیروز ، امروز و فردای ایرانم هستی