خورشید
خورشید
خورشیدی اون ورابرا خونته
دل تنهام عاشق و دیوونته
اما چشمات میسوزونه تنمو
نمی تونم برسم یه روز به تو
تویی از شهر و دیار آسمون
منم اهل یه زمین بی نشون
جای تو قله نور و روشنه
دره تاریکی ماوای منه
خورشیدی هزار تا ماه دورورت
بالش ستاره ها زیر سرت
جای تو اون بالاهاس من این پایین
عشق تو دار و ندارمه همین
توبزرگی بیشتر از دنیای من
جا نمیشی حتی تو رویای من
نمیشه یه روز من و تو ما بشه
عشق تو بیابونه خیالتم سرابشه
توبامن خیلی زیادفرق میکنی
منوتو دریای غم غرق میکنی
فاصله ست میون ما یه آسمون
تو گل بهاری من برگ خزون