معجزه گر
جادوی اون چشم سیات
تلسم بغضمو شکست
نفس نفس ترانه شد
اشک و به خاک تو نشست
سرخیِ سیب و زخمِ ساز
سفره ی سینِ بی ثمر
سایه بونِ اسم تو و
بهارِ مرده پشتِ در
نیستی و بارونِ چشام
قطره به قطره می شکنه
ضجه ی التماس من
به معنی «ما» شدنه
زمزمه ی رفتن تو
تو گوشِ آیینه پره
دشنه ی مرگ روی تنم
ثانیه ها رو می شمره
دلبرکِ ترانه هام!
بی تو دلم رفته به باد
زندونیِ نگاهِ تو
یه وردِ چشماتو می خواد
نیستی و بارونِ چشام
مونده به راهِ خنده هات
ابرا به پام نمی رسن
تو باریدن واسه چشات
وردی بخون معجزه گر!
زمونه وایسه یه دفه
وردی بخون و بعد بیا
بمون برای همیشه!
سفره ی سینِ و اسم تو
سیب کنارِ پنجره
یعنی دیوونه ی نگات
تا همیشه منتظره
_امین گرجی زاده