تهرون گردی

گَز می کردیم ما پیاده / بین تجریشو ونک
می کشیدیم توی هر مغازه ای / یه بار سرک
همه ی درختاشو / با دست نشونه می زدیم
تا بسازیم از خیابون واسه دل ها مون حریم

کافه ی درختیه حیاط کاخ /نیاورون
التماس به آسمون واسه یه چیکه ی بارون
لمس دستات، حس ممنوع روی کنده های چوب
چه جوری رد شدن از میونمون روزای خوب

حتی باغِ فردوسم نذاشته فیلم سنتوری
دم ظهر داد می زدیم آی تاکسی دربست جمهوری
ناهارای وارتانو قهوه ی تلخ نادری
سوتونای چوبیه مدرسه ی مطهری

عشق من هنوز همینه
با تو تهرون گردیه
شاهدم روزای خوبی که با من طی کردیه

یاد حرفای بابا ها/ رستوران کوچینی
شهبال و ابی و فرهاد/ تویه بشقاب چینی
خندیدن به قیمتای منو های نا تموم
جیم شدن قبل سفارش بایه چشمک آروم

خیره موندن به کار ممیّز و آغ داش لو
توی موزه ی معاصر، هی می ریختیم آبرو
جادو میشدیم توو احساسی که خوب نفهمیدیم
من و تو چه روزای خوبی رو باز باهم دیدیم

سینما عصر جدید؛ یه فیلم خوب بی کلک
آخه پنچر شده بود ماشین تهرون – ده نمک
صحبتای نقد فیلم ، توو خلوت پیاده رو
گز می کردیم تا بالا خیابونه کارگرو

عشق من هنوز همینه
با تو تهرون گردیه
شاهدم روزای خوبی که بامن طیّ کردیه

مرداد ۹۲

https://www.academytaraneh.com/76014کپی شد!
1207
۵۳

  • رضا معظمی آیدین جان چرا انقد طولانی؟!!!چه خبره؟! بابا این همه بند واسه چیه؟!مگه میخوای با یه ترانه یه کنسرتو جواب بدی؟ریز نمیشم تو کار فقط اینو بهت بگم زبان کارت نسبت به کار قبلی پسرفت کرده.انقد جابجایی داشتی که بیمورد بودن و بدجور تو چش بودن که ...مثال: گز میکردیم ما پیاده==>>ما پیاده گز میکردیم.میبینی چقد زبان کارت خشک میشه با این جابجایی بیمورد؟آیدین جابجایی جا داره.مثال: نمیشه با تو که خوبی به ظاهر هم کمی بد شد به آدم های شهرت هم علاقه مند باید شد پر از جابجاییه اما انقد با دقت انجام شده و انقد زیبا این اتفاق افتاده که مخاطب متوجهش نمیشه یا اگه هم بشه به گوشش عادی میاد. موفق باشی آیدین @};-
  • الهه صادقي سلام برادر عزيزم @};- @};- اينجا الان تابستونه من دوباره اومدم :"> ;)) چقدر جالب! انگار قشنگ لحظه لحظه ي دفتر خاطرات شاعر رو ورق ميزدم...با همه ي وجودم حسش كردم و فهميدمش... اونم بعد از امتحان فيزيك ;)) در پناه خدا باشين... @};- @};- @};-
  • امیرعلی تاج خیره موندن به کار ممیّز و آغ داش لو توی موزه ی معاصر، هی می ریختیم آبرو جادو میشدیم توو احساسی که خوب نفهمیدیم من و تو چه روزای خوبی رو باز باهم دیدیم @};- =D>
  • سمر گرامی سلام جناب صبور @};-
  • مریم دهقان =D> =D> =D> @};-
  • احمداکملی سلام آیدین زیبا بود و به سبک آیدین صبور @};-
  • صادق شيخي كار تميزي بود آيدين عزيز.. :-) @};- يه بووووووققق نداريم باهاش بريم خيابون گردي برامون خاطره بشه بعد ترانه شو بگيم ;)) ...استغفرالله. :"> چه جوری رد شدن از میونمون روزای خوب..بنظرم به پردازش نياز داره.. موفق باشيد :-) =D> =D> @};-
  • مجید صادقی سلام داداش آیدین نه تهران رو بلدم نه این جاهایی که گفتی اما خودت و کارت رو با هم دوست دارم
  • حمیده سادات غفوریان سلام آقای صبور بازهم متفاوت و گیرا... انشاءالله بازهم مهمان این ترانه تون خواهم شد. @};- @};- @};- @};- ((روزگــارتان آفــتابی))
  • حسین خزایی آیدین جان لحظه هات ترانه باروون و خاطر انگیز .. @};- @};-
  • علی یاری متفاوت مثل همیشه......... @};- @};- @};-
  • جابر جعفرزاده |فــاتــح| سلام آیدین جان چقدر زیبا آفرین بر تو :-) نمیدونم چرا یه لحظه یاد فریدون فروغی افتادم :-? یادش بخیر [-( :< موفق باشی داداشم @};- @};- @};- @};-
    • آیدین صبور درود فاتح خان. ممنونم برادر. نمی دونم چرا به یاد عزیز سفر کرده افتادی. ولی صداش همیشه ازمنابع بی نظیر الهام بوده. ایشالله یه بار با هم بریم قرقرک پیشش @};- @};- موفقیت از آن شماست.
  • معصومه قریشی درود آیدین عزیز چه کار جالبی بود ؛ تهران و باهاش یه دور زدم .میسی ( من و یاد رمان یوسف آباد خیابان سی وسوم -سینا دادخواه انداخت سبک سرودت ) لذت بردم و لایک @};- @};-
  • سامان جاويدان لایککککککککککک =D> @};-
    • آیدین صبور مرسی سامان جون. این ایمان که بلد نیس لایک کنه @};-
      • مجید صادقی چرا زیر هر ترانه ای که نگاه میکنم به این ایمان و لایک گیر دادن قصه چیه سید ایمان :-? :-? :-?
      • سید ایمان پورحسینی مجید تو دیگه حداقل بیا تو تیم من البته فعلا که خودم تنهام شاید تو بیای بشیم تیم ;)) این نهضت تخریب ایمان رو خانم غفوریان راه انداخته :-)) :-)) :-))
      • علی یاری پس من تو تیم تو نقش چمن رو بازی میکنم که میگی تنهام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
      • سید ایمان پورحسینی علی خان تو که اولین نفری بودی که پیوستی به تیم مقابل من !! اسنادشم موجوده :-( حالا انصراف دادی میخوای بیای اینطرف ؟ 8->
      • علی یاری نه بیرونم کردن ........... ژنرال ارتش مقابل (گفتن نگم ولی خانم غفوریانه ) منم اخراج کرد بعد گفت باید پای ترانه های آدمای تازه وارد بشینی ولایک بدی الان دارم دارم واسه ارسال های سال 1360 آکادمی رو هم لایک میدم ;)) ;)) ;))
      • سید ایمان پورحسینی خداااااااایااااااااااااااااا فقط مونده بود آیدین گیر بده که اونم بحمدالله داد :-S @};-
      • آیدین صبور به خدا من توو جریان نبودم. کامنتاتون زیر هم بود شرمنده @};-
  • سید ایمان پورحسینی سلام رفیق :-) میدونی یه سالایی که همسایه بودم باهات بعضی ازین کارهارو کردم :-) مخصوصا اون قصه ی کنده های چوبی. پاتوقمون هم یه جای دنج تو ولی عصر بود...یادش به خیر .... حالا حتما موهای فر شده ش خاکستری شدن.... شد یه بار من یه کار از تو بخونم فکرم نره یه جای خاص یا یه خاطره یا یه طرح ؟ :-) مخلصم @};- @};- @};-
  • فرزاد كشاورز بسیار زیبا بود آیدین عزیز لذت بردم موفق باشی @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> اینم ترانه ی من که سایت تایید نکرد و حذف شد غزل بانو غزل بانو،جنس نگات کشنده س نزدیکم میکنه به چوبه ی دار عجب فرمی داره استیل تنت چه لذتی داره اولین دیدار چه ریتمی داره،پاشنه ی کفشتون باهاش میسازم بهترین ترانه بیا آروم رد شو خانوم از اینجا ملاقاتمون بشه عاشقانه —————————————————————– چه لباسای تنگی پوشیدی دیوونم میکنه رنگِ رُژت واسه خودت یه پا یانکی شدی وقتشه یه ماچ بدی از لُپت —————————————————————- غزل بانو،چشات به رنگِ دریاس که منو محو تماشات میکنه وقتی موج موهات میزنه اینجا منو باز درگیر رویات می کنه غزل بانو،چه عطر خوشی زدی نمیخوام لحظه ی رفتن برسه میپرسی ازم،میگی ساعت چنده تو میگی دیر شد ،واسه امروز بسه کفشاتو جفت کردی عجله داری دیرت میشه،از خونه بری بیرون ردِ خندَم محو میشه رو صورتم تو در و میبندی، میری خیابون —————————————————————– چه لباسای تنگی پوشیدی دیوونم میکنه رنگِ رُژت واسه خودت یه پا یانکی شدی وقتشه یه ماچ بدی از لُپت
  • امین بهاری زاده سلام آیدین جون منه ناوارد به تهرون و اینهمه جاذبه و اسامی!...حالا اینهمه از تهرون گفتی که ما اومدیم تهرون و توو کوچه پس کوچه های شهر گم شدیم!...یه ترانه با مختصات نقشه تهرونم لطفا بگو تا ما راه و پیدا کنیم... بابا بسه چقد سرگردونی...آقا ببخشید نام این خیابون چیه...ونک!...آهان...ممنونم... ببخشید می خوایم بریم خوونه ی آیدین صبور شما میدونید از کدوم طرف باید بریم...آهان...آهان... آقا خیلی لطف کردین...ممنونم ;))...کار بسیار زیبایی بود...آفرین داداش... =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • آیدین صبور ونک کجا هست حالا کلک؟ سلام امین جونم. کامنت نمیزاری که آخه. دوسش دارم. اتفاقن همین امروز یه کاری داشتم لاله زار جنوبی. جو ترانه گرفت تا پل گیشا پیاده اومدم.10 راه افتادم سه رسیدم جمهوری. رقتم وارتان کتلت خوردم. بعد رفتم پاساژ پیروز پیش بچه ها یه خورده دلنگ دولونگ کردم. بعد اومدم تا تاتر شهر رفتم کافه تاتر. از اونجا اومدم تا میدون انقلاب. دروغ نگم از اونجا رو با تاکسی اومدم. پاهام داره زق زق می کنه. ولی خیلی حال داد. جات خالی @};- @};- @};- ایشالله بیایی با هم بریم یا ما بیاییم با هم نریم!!! @};- @};-
      • معصومه قریشی واقعا از لاله زار تا گیشا پیاده رفتی ؟؟؟؟ :-/ :-/ تازه بعدشم این همه جای دیگه رفتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟این پاها اون دنیا اگر بر علیهت شهادت ندادن ؛ از من گفتن بود ;)) ;))
      • مجید صادقی حالا چند صد کیلومتر میشه :-? :-? :-?
      • آیدین صبور خیلی هم نمیشه مجید جان @};-
  • علی اصغر شریفی سوژه کارتون خوب بود ولی به نظر بنده میتونستید بهتر و دارای ریتم منتظم تر و وزنی بهتری نوشته بشود. @};- :-) البته این نظر شخصی هست .
  • احمد «چکاوک» جعفری درود آیدین عزیزم مثل همیشه سبک بخصوص خودت زیبا بود رفیق ... @};- @};-