معلق
نمیخوای ببینی تو این حس و حال
چقدر بی تو من سخت نفس میکشم
نه میخوام بمونی تو این سرنوشت
نه از عاشقی پامو پس میکشم
فقط سایه ی وحشت یک شبی
که حالا نگاهت تو چشم منه
میترسم از این حال وابستگی
که امشب نگاهت با من دشمنه
ببین مثل یک موج دلبستگی
منو داری سمت خودت میکشی
معلق شدم بین این حس و حال
یه روزی به این حال من میرسی
به این حالی که از زمونه برید
همه باورش رو میخواد گم کنه
یا فریاد بغض نگاه تورو
بخواد مرحم زخم مردم کنه