شب و پنجره
شب و پنجره والتماس به چشمات
لب و زمزمه و خواهش ـ نفسهات
غم و گریه و دیدنت توو رویا
بوسه از خیال و پرواز روو ابرا
هق هقام توو حرف آخر ـ تو
یه تبسم از امید و باور ـ تو
یه تحرک تو انسداد ـ خشک ـ گلو
یه تجسم از عشق ـ سردـ یه هالو
یه طناب ـ آماده، برای پرواز
رهایی از تنها روزنه ی باز
شب ـ انتهای التماس ـ به دستات
شب ـ جدایی از افتضاح ـ حرفات
یه خم در امتداد ـ دو ابرو
یه لب لرزه از تنهایی ـ شبرو
توان ـ لرزش ـ دو دست خسته
بن بست ـ یه ذهن ـ پیر و بسته
یه لغزش، ساده، از ناحیه ی پا
آویزش ـ یه مرگ ـ سخت ـ سرپا
رهایی از سختی ـ بار قفس
شب و پنجره و انتهای نفس