کات ــــــ
تقدیم به عماد بهاری و یک آکادمی صمیمی :
ساده می گم دلم گرفته رفیق
ساده می گم بیا و ساده بخون
فقط این دفعه رو صمیمی شو
ساده مثل پنیر و سبزی و نون !
*
بعضی وقتا دلت گرفته ولی
توو خودت می شکنی نمی باری
بعضی وقتا یه عالم عاشقتن
ولی بازم یه چیزی کم داری
*
تو خودت شاهدی چه طوفانی
روی آرامشت به پا کردن
یه سیبیل ساختن و شدن لوطی
عربده می زدن بگن مردن
*
کاسه هایی که داغ تر از آشن
دلامونو دوباره سوزوندن
خیلیا راهمونو کج کردن
خیلیا ما رو از تو ترسوندن
*
یادمون دادن عاشقی جرمه
به ما گفتن که تو هیولایی
ولی ماه پشت ابر نمی مونه
افتخارم تویی که اینجایی
*
گله مونو یکی یکی بردن
وقتی چوپانمون شکارت بود
گرگ و نامرد و نارفیق و کلک
همه اسمای مستعارت بود
*
ولی عیبی نداره غصه نخور
این روزا آدما بی اعصابن
تو ببخش هر چی تیکه انداختن
بعضی بیدارن و ولی خوابن
*
ما رو بازی گرفته، بی خبریم
دستایی پشت پرده پنهونه
مگه هر مهره ای سیاه باشه
یعنی آدم بده فقط اونه
*
خوشه ها خشم هر دومون بودن
تا اومد بشکفه درو کردن
با یکی سود مشترک دارن
مثل گنجشک ها و کرگردن
*
راه حلی به ذهنشون نرسید
صورت مساله ات رو پاک کردن
بیخیال گذشته ها دل من
بیخیال گذشته ها دل من
***
جون هر کی که عاشقش هستین
رد بشید از سکانس جنگی … کات !
همه مون غالبا خطا کاریم
دیگه بسه … تموم کنین … صلوات !!