محکوم
به جُرمی اون نبودن ها یه عمره من به زنجیرم
نزن خنجر به آغوشم ؛ محاله نه … نمی میرم
تلاش هر شبم اینه ؛ که با حس تو آروم شم
دیگه بسه منو کشتن ؛ نذا اینطوری محروم شم
به جرمی که نمیدونم دیگه محکوم به اعدامم
دارم میرم از این دنیا ؛ بدون اینو نمی خوامم
شدم سقراط تنهایی ؛ کسی دل رو نمی فهمه
همش با غصه لبریزم ؛ ببین دنیام چه بی رحمه
ترانه از دلم پَر شد ؛ شدم محکوم به نابودی
دلیل بی کسیم بودی ؛ کجا میری به این زودی
میگن فرداس غروب من ؛ همین فرداس که خاموشم
قسم به قلب و احساسم ؛ من این جام وْ نمی نوشم
بگو مجرم دل من نیس ؛ بگو جاده مقصر شد
بیا رحمی بکن با من به این حکمی که صادرشد