مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده؟

مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده
که جهان بودنت رو یادش رفـت
تـا لـبـاسـت بـه رنـگِ ابـرا شد
مــاه ، بوسیدنـت رو یادش رفت

مــرزِ کــوچِ تـو تـا کـجا بوده
مقصدِ تـو کجای ایـن کُـره بود؟
هـمـه میگن که از زمین رفتـی
مـرگِ تـو ، باورِ یه دلـهـره بود

مردِ تو هر شَـبـِش رو با گـریه
بـا خـیـــالِ تـنِ تـو بـیـداره
تـارِ مـوتـو که عـاشقش کرده
لایِ دیـوانِ حـافـظـش داره

کـامِ غـم رو گرفته با سیـگـار
پُـک زده دردِ نـا تـمومـش رو
خودزنی رنگِ سرخِ خون کرده
پیرهنِ تـیـره رنگِ شومِش رو

خـوابِ تـو آرزوی آخـرشـه
رفته آغوشت،این یعنی سرما
جشنِ مرگِ تورو نمی فهمه
طعمِ خون داره قندِ این خرما

عـطـرِ مـوهـاتو داره این خونه
تـا نـشـه مُردنت رو بـاور کرد
تا بـشـه زنـدگی رو بـا گـریـه
خالی از فکرِ تیغ و رگ سر کرد

بـرو تا توو بـهـشت غوغا شه
روحِ تـو آسـمـونـو زیـبـا کرد
پیکرت رو زمیـن نمی گُنجید
خــاک،آغـوشِ سردِشو وا کرد

https://www.academytaraneh.com/64807کپی شد!
1385
۴۱

  • معصومه قریشی درود محمدرضا جان گریه نمی ذاره نظر بدم ؛ فقط حرف نداشت لایک @};- @};- @};- :-(
  • سهیل پیلتن درود خدمت جناب رجب پور عزیز مرد با استعداد و همیشه عالی اکادمی از خواندن ترانه زیباتون لذت بردم سپاس @};-
  • سامان جاويدان سلام داداش دوست داشتم کارتو ارتباط گرفتم باهاش و تا اخر همراهت شدم @};- @};-
  • الوان شریفی نیا مثل همیشه عالی =D> موفق باشید @};-
  • فریبا سید موسوی سلام تبریک می گم خیلی خوب بود .آفرین
  • الهه صادقي سلام برادرم... دقيقن در اوج سلامت رواني و جسماني ميگم در يك كلام : اين بهترين ترانه ي محمدرضا رجب پور هست =D> =D> =D> چقدر اين فضا قشنگ روايت شده بود! مسكن خيلي خيلي خوبي بود براي من و با همه ي تلخيش بهم آرامش و باور خيلي دلنشيني داد! @};-
    • محمدرضا رجب پور سلام خواهر خوبم ممنونم ! خوشحالم که در کارم پیشرفت میبینی،امیدوارم بتونم بهترین از این هم بنویسم(البته به خوبی قلم تو که نمیشه!) همین آرامش برای من بهترین چیزه امیدوارم همیشه سلامت و به دور از حاشیه های پوچ باشی @};- @};-
  • مجید صادقی سلام محمد رضاي عزيز ترانه زيبايي بود از نظر دوستان استفاده كردم به نظر من كه ترانه خوبي بود يه دست و روون حالا يا من حاليم نيست يا ترانه تو خيلي خوبه به نظرت كدومشه :-))
  • صادق شيخي كار بسيار زيبايي بود.موفق باشيد. @};-
  • تيام كارگرعرب بسيار زيبا محمدرضاي عزيز حستو دوس داشتم @};- @};- @};-
  • تارا زمانی چقد تلخ بود :-( :-( =((
  • فرزانه امیرپور زیبا بود دوست عزیز =D> =D> =D> موفق باشی @};- @};- @};- @};-
  • مسعود احمدی سلام محمدرضای عزیز بازم یه ترانه خوب و زیبا . =D> داداش یه ترانه بزار بتونیم نقد کنیم،اینا خیلی بی ایرادن :-) @};- @};- @};-
  • احسان نوری محمد رضا جان سلام ترانه بسیار زیباست و من به شدت ارتباط گرفتم یکی ازنکات قوت کار دوری از تکلف و ایجاد تصاویر ملموس و اهمیت به شاعرانگی در این کار است و ترانه بسیار زیاد پتانسل اجرا رو داره ______________ مردِ تو هر شَـبـِش رو با گـریه... بـا خـیـــالِ تـنِ تـو بـیـداره تـارِ مـوتـو که عـاشقش کرده... لایِ دیـوانِ حـافـظـش داره این یک مساله شخصی است و در ترانه عادت های نویسنده و گنجاندن در ترانه صحیح نیست اساسا تار موی معشوق فقط درمیان کتاب حافظ قرار داده نمیشه و همه گیر نیست و کمی این تعبییر تکراری است _____________ مقصدِ تـو کجای ایـن کُـره بود؟ اصرا به قردادن این واژه رو نمیدونم از نظرم سرزمینم بهرته _نظر شخصی_ ________________ خودزنی رنگِ سرخِ خون کرده رنگ خون اصولا سرخه و نیازیبه تکیه برسرخ بودن نداره ______________ طعمِ خون داره قندِ این خرما طعم خون مجازا قابل رخ دادن نیست چون مخاطب هیچ حسی و هیچ پیش زمینه ایی از طعم خون نداره ______________ محمدرضا جان امیدوارم جسارت منو ببخشی از طرف یکی از طرفدارای پرو پاقرصت @};- @};-
    • محمدرضا رجب پور درود احسان عزیز.خیلی خوشحالم که ترانه رو خوندی و با نگاهت ریز بینت نکاتی رو گوش زد کردی.خوشحالم که بلاخره یه نفر انتقاد کرد! داداش من همیشه از زندگی خودم در ترانه هام استفاده می کنم.در ترانه های قبلی هم اصرار من بر استفاده از زمستون و تاکید بر دی ماه نشات گرفته از زندگی خودم بود.اینگونه نوشتن رو هم از یکی از بزرگان اموختم و به نظرم جذابه.البته حق با توئه و حرف ترانه رو باید همه درک کنند. در مورد کره هم به نظر من جامعیت بهتری نسبت سرزمین داره استفاده از لغت سرخ به این دلیل بود که این تصویر سرخی بر روی سیاهی به خوبی در ذهن مخاطب شکل بگیره در مورد طعم خون راستش من خودمم زیاد پیش نمیاد خون بخورم! ;)) ولی قصد داشتم بگم با هر خرمایی که میخورم تصویر مردن تو تداعی میشه. ممنونم احسان جان.راستی همیشه این نگاه انتقادی رو پای ترانه هام داشته باش و از تعریف بپرهیز! موفق باشی @};-
      • یاسمن شکفته “در مورد طعم خون راستش من خودمم زیاد پیش نمیاد خون بخورم! ” یعنی کم پیش میاد خون بخورین ؟! جمله آدمو به اشتباه می ندازه.. ————————————————— سلام آقای رجب پور. خیلی وقت نیست که ترانه ازتون می خونم. اما همین چند ترانه ای که خوندم واقعا دوست داشتم و خوشحالم که از یه ترانه سرای خوب ترانه های خوب می خونم/ نقد دوستانو خوندم و در اون مورد چیزی نمی گم اما برای بند آخر با زمان بندی فعلا مشکل داشتم. “بـرو تا توو بـهـشت غوغا شه روحِ تـو آسـمـونـو زیـبـا کرد پیکرت رو زمیـن نمی گُنجید خــاک،آغـوشِ سردِشو وا کرد” نمی دونم! شاید خودم درست نتونستم ارتباط برقرار کنم .۳ مصرع آخر گذشتن اما اولی نه! (مصرع اول حالیه که داره راجبه آینده حرف میزنه) من اینجوری برداشت کردم و همین باعث شد نتونم جوری که باید درکش کنم/ برای بند ۵ هم، “رفته آغوشت،این یعنی سرما” (ع ) توی یعنی سنگینه . من تلفظش نکردم.چون فکر می کنم حالت نوشتاریشو اینطوری گذاشتین که خوب خونده بشه. اما اگه غیر از اینه، روون نیست. —————————————————————————————————————————————————————————————— از همش بگذریم، ترانه های شما رو واقعا می پسندم. وزن این ترانه هم که خوب به دلم نشست. وزنش منو یاد یکی از اولین ترانه های جناب آدینه انداخت که خیلی دوست دارم لذت بردم سربلند باشید @};-
      • محمدرضا رجب پور درود خانم شکفته.راستش بله پیش میاد!من رشتم آزمایشگاه ست و گاهی که دارم با دهان نمونه خون میکشم مقداریشو سهوا می خورم!!!!!! :-( بابت تعریف هاتون هم ممنون @};- در مورد اون کلمه که "ینی" خونده میشه! مصرع اول اون بند هم واضحه دیگه! انگار عاشق که دیگه مرگو معشوق رو باور کرده داره در لحظه بهش میگه برو که با رفتنت توو بهشت غوغا میشه.انگار دیگه میخواد خودشو از این عذاب راحت کنه و میگه برو.حالا چجوری راحت کنه دیگه حتی منم نمیدونم! ;))
      • یاسمن شکفته :-) خدا رو شکر من رشتم آزمایشگاه نیست.چه رشته ی سختی!! برای بند آخر منظور رو کاملا متوجه شدم. اما حس کردم زمان بندی یکمی اشکال داره موفق باشید دوست داشتم ترانتونو @};-
  • مجید شمس درود جناب رجب پور اول اینکه ارتباط خوبی با کارت گرفتم اما حیفم اومد داز اینکه در ابتدای ترانه دست ترانه رو رو کردی و انتظار داشتم در انتها مشخص بشه که طرف چه اتفاقی براش افتاده. بـرو تا توو بـهـشت غوغا شه روحِ تـو آسـمـونـو زیـبـا کرد پیکرت رو زمیـن نمی گُنجید خــاک،آغـوشِ سردِشو وا کرد یه نکته اینکه : گنجایش مخصوص درون هست و اینکه بگی روی زمین نمیگنجید به نظرم اشتباهه // در پوست خود // در تصور خود نیمگنجید/در قاب عکس نمیگنجید / در ترانه نمیگنجید .... موفق باشی و ماندگار
    • محمدرضا رجب پور درود جناب شمس در مورد رو شدن دست کار دوست داشتم این حس مرگ در تمام ترانه باشه.دوست داشتم اتفاقاتی که بعد از مردن واسه عاشق اتفاق افتاده رو بگم. در مورد بند آخر هم منظورم این بود که زمین برای تو کوچیکه.میشد به جای رو بگم توو ولی خب خوب نمی شد ممنونم @};-
  • سید ایمان پورحسینی سلام جناب رجب پور.... ترانه ای غمناک با تعابیری زیبا...تبریک عرض میکنم... مشتاقم نظر شما رو در مورد ترانه ی (تفاوت) بدونم...منتظرم... در پناه خدا @};- @};- @};-
  • ساحل یاوری سلام آقای رجب پور عزیز ترانتون واقعا زیباست =D> @};- @};- @};-
  • عباس غلامی مقدم فقط میتونم بگم عالی بود همین @};- @};-
  • آزاده ربانی سلام ..آفرین بسیار با احساس و..غمناک =D> @};-
  • حبیب الله نبی اللهی درود بر جناب رجب زاده عزیز ترانه قابل تامل و روانی بود احسنت @};- @};- @};-