کاشکی
رسم عاشقی همینه آخرش یکی می پوسه
ولی از بخت بد من اون داره پیشم می سوزه
کاشکی این دل دیوونه عاشق چشات نمی شد
توی لحظه های خرم عاشق نگات نمی شد
متاسفم عزیزم کاشکی عاشقت نبودم
واسه عشق من می میری من که لایقت نبودم
توی اتفاق پارسال چشات از نگام گسستن
چشام از دوری چشمات از تموم دنیا خستن
خدا جون تو که رحیمی بیا و منو ببر جاش
بیا و چشمای من رو یه جوری بزار تو چشماش
خدا جون ازت بعیده تویی ارحَمِ دو عالم
تو خودت که خوب می دونی توی چه وضعیه حالم ؟!