قصه ی بد
تنها در این دشت،دراین قصه ی بد ،سخت و تنها
گیتار،تنها عشق موندن من
برگ که همیشه یه نماده یه درخته
باد توی سرما مینویسه یه درخته
روز های هفته با یه سختی رد نمیشه
ما که همیشه درد و کشتیم تا نباشه
موزیک)
شعر من میادش که بفهمه یادگاره
من شعر تو میخونم که یک یادگاره
در روی کاغذ مینویسم مینویسند
از دوری تو دسته یه مرد مینویسه
تنها در این دشت در این قصه ی بد سخت و تنها
تا تورسیدی،گریه کردی
ما عشق خود را به طلاقی تازه دادیم
ما حرف خود را در درون سینه خوردیم
از یاد گلها تا همیشه پر کشیدیم
تا ازپرنده پر بگیریم
یادت بماند با پرنده پر کشیدیم
تا با تصویر به یه ادم نرسیدیم
من که همیشه حرف تو،روی زبانم
تا توکه رفتی یادتو روی لبانم