-
مسعود خلیق اخلاقی پاسخی دیگر به نقد دوستان و نیز نقدی دیگر بر ترانه آنچنانکه در قبل به عرض دوستان رساندم این ترانه از دوبعد قابل نقد است 1- از بعد عاشقانه عارفانه 2- از بعد عاشقانه عامیانه عاشقانه عارفانه را که قبلا خدمت دوستان ارائه کردم و اینک به نقد عاشقانه عامیانه آن میپردازم ابتدا اینکه برای نقد یک اثر ترانه باید به سراینده و اعتقادات و نوشتار قبلی و نحوه نگارش او و نیز برخی مسائل دیگر توجه کرد. فرض بگیریم جناب حافظ از می و شراب در اشعارش میگوید. آیا مظور جناب حافظ همین شراب و می متداول است که بین مردم عامی رایج است؟ طبیعتا ابتدا باید نگاهی به خود جناب حافظ بیاندازیم که شخصیت ایشان چگونه بوده است و سپس به نوشتار هایش و مفاهیم را از میان نوشتارها به بیرون بکشیم. در این تراتنه نیز به همین گونه است سراینده این ترانه ، در ترانه هاو نوشته ها و اشعار خود از استعاره ها ، تمثیل ها ، مجازها وبسیاری ارائه ها استفاده کرده است که با نگاه بر آنها میتوان به شخصیت درونی او پی برد. بنابر این در این ترانه وقتی صحبت از "تن من" میشود طبیعتا نباید با یک نگاه ساده و در خور فهم ساده به آن نگریست و منظور را همان "تن وجود" و یا پیکره آدمی دانست که اینگونه برداشت نه تنها سبکی فکر خود را میرساند بلکه اهانتی است دانسته و یا نا دانسته به سراینده. و از سوی دیگر ،"تن" که محل مناجات نیست، بستری برای خواب نیست، محراب نیست و تن که نمیتواند ترانه باشد. پس منظور از این تن یک موجود بالاتر و یک موجود والاتر از یک "تن"حقیر و کوچک است. از نگاه عاشقانه تنها نسبتی که به این تن میتوان داد "تن عشق" و "کستره عشق" است. عشق گستره ایست جاری در تمام زندگی و در تمام جهان. گستره ای از عشق برای "لمس مناجات"(رازو نیازهای عاشقانه) گستره ای که" زینت محراب عبادت" است(گستره ای که رازو نیاز های عاشقانه را زینت میدهد) برای "خوابیدن و یک خواب راحت " (تنها گستره ای که در پناه آن میتوان راحت آسود). "تن من فرشی از جنس ترانس" طبع ترانه یک طبع عاشقانه است و عشق نیز از جنس ترانه "که محتاج نگاه عاشقانس" زمانی میشود از این گستره لذت برد که نگاه عاشقانه داشت و به عبارتی عاشق بود. "گره هاش مث تک ضربای آهنگ" گره های فرش به هم زنجیر خورده و پیوسته شده و عشق هم از گره ها ی در هم تنیده تشکیل شده. که این گره ها مانند گره فرش و کوبیدن آنها به منظور انسجام بیشتر. آهنگ بافت فرش را دارد، اهنگین است منم یه فرش بافته از نخای بال پروانه پروانه در اشعار عاشقانه ایرانی جایگاه ویژه ای دارد "نخای بال پروانه" فرشهای زینتی و قیمتی و ریز بافت و خوش بافت و لطیف از نخ ابریشم ساخته میشوند نخاب بال پروانه کنایه از همان نخ ابریشم و نیز مجاز است. در واقع هیچ گاه چنین چیزی شاید ممکن نباشد اما میان آنها در خارج از کلام ارتباطی وجود دارد و اینگونه کنایه ها و مجازها در اشعار پارسی بسیارند و زینت اشعار و ترانه های پارسی هستند. منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده فرشهای قیمتی را معمولا به زیر پا نمیاندازند و جایشان بر روی دیوار و برای تزئین است. مگر در مواردی که برای کسی ارزش بسیار زیادی قائل باشند. گستره عشق هم در اینجا همان تعبیر فرش قیمتی را دارد که جایش بر روی دیوار است. اما تو آنقدر عزیز هستی که بی منت به زیر پای تو افتاده است. برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده برای راحتی و آسایش و بهره مندی تو که عاشق هستی و یا میخواهی عاشق باشی ، در یک مکان رویائی آشیانه ای برای تو از تن سبز شقایق که همان تن و بدنه گل عشق است ساخته شده . بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن در این گستره عشق پای بکوبان غلت بزن و شادی کن عاشق باش و عشق بازی کن اما اون نقطه و مکان رویائی رو لگد مال نکن و عشق رو از حرمت نینداز. یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من در گستره عشقگاهی برای جلب توجه و گاهی برای در خواست و نیاز و نیز گاهی برای قصه های دلتنگی مانند دوری از معشوق و... ممکنه دلتنگیهائی پیش بیاد و چشمها نیاز به اشک پیدا کنند. پس آن اشک رو هم عاشقانه بر این گستره عشق جاری کن. پاسخی دیگر به تمام نقد هائی که صورت گرفت . به آن امید که ترانه ها را سعی کنیم عمقی تر بسازیم و عمیقانه تر نگاه و بر رسی کنیم. پایدار باشید.پسند
-
صادق شيخي سلام .گفتني هارو دوستان گفتند..حس زيبايي بود.موفق باشيد @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام سپاس از اینکه تشریف آوردید دوستان گفتند و البته پاسخها هم داده شد. امیدوارم پاسخهارو هم خونده باشید پایدار باشید @};-پسند
-
-
بهزاد اسدی سلام زیبا بودپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام جناب اسدی گرامی سپاس @};- @};- @};-پسند
-
-
فاطمه آقاخانی فوق العاده عالی بود =D> =D> =D> واقعا لذت برم @};- @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی دوست خوب خانم آقاخانی سپاس @};- @};- @};- خوشحالم از اینکه مورد پسندتون واقع شد @};- @};- @};-پسند
-
-
موسی صادقی سلام دوست عزیز ترانه زیبایی بود با تعابیر زیبا هرچند زیاد روون نبود ولی لذت بخش بود @};- واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب راحت @};- می پسندم @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی جناب صادقی عزیز دوست خوب سپاس از اینکه تشریف آوردید و خوشحالم که لذت بردید فکر میکنم اگه یکی دوبار خونده بشه روون میشه باز سپاس @};- @};- @};-پسند
-
-
سهیل پیلتن درود جناب خلیق عزیز کار بسیار با احساس و زیبایی بود دوستان به نکات خوبی اشاره فرمودن بنده دوباره گویی نمیکنم سپاس موفق باشین @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود جناب پیلتن عزیز سپاس از ورودتون در حد مقدور جوابی دادم و باز انشاالله پاسخگو خواهم بود البته از بعد عاشقانه عامیانه اون مونده پایدار باشید @};- @};- @};-پسند
-
-
حسین خزایی شروع جسارتا از دید یه مخاطب نوعی پس از خوانش مکرر این اثر حس می کنم شاعر در گزینش گروه واژگان و کلمات و نوع تصویر سازی کوتاهی داشته . شروع ترانه با یه فضا سازی از یک محیط معنوی و حسی و در ادامه تصویری از ترانس / پروانه/ یا " نخای بال پروانه " دقیقا متوجه نشدم نخای بال پروانه چی هست . خوب پروانه با این همه زیبایی که خیلی میشه روش مانور داد و به نحو مطلوب تری در فضاسازی استفاده کرد. چرا..؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده خوب این قسمت بیشتر شبیه جمله شده که در دوبند جدا بکار گرفته شده . خوب فک می کنم " نخای بال پروانه" در قسمت اول به دلیل حس شاعرانگی خنثی این حس و فضا رو برای این بند ایجاد کرده. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فرش / مناجات ترانس / آهنگ دوباره فرش / نخ بال پروانه / که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده تضاد که دوستان گفتن در این قسمت وجود داره :؟ .. .. تنه من فرشیه به زیر پاهات واسه نشستنو لمس مناجات واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب راحت در این قسمت خوب شما خودتون چون فرشی می دونید در استان حضرت عشق و برای حس و لمس هر چه بیشتر این حس روحانی بودن پوشوندن فضای محراب و لمس قدمهای عبادت کننده رو به تصویر کشدید. اما در ادامه دچار تضاد شدید: منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده در این قسمت معترض هستید چرا باید رو زمین باشم جای من رو تاق دیوار . تو قاب رو دیوار. و در ادامه دوباره تضاد: برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده ( خوب همه ما کاربرد فرش می دونیم . پس زمانیکه می ندازیم زیر پا نباید به کسی خرده بگیریم اینجاش پا بذار - اونجاش پا نذار. در آستان عشق محدودیت نتیجه اش جدایی. عشق مقدس اونی که معشوقه رو آزاد می ذاره با فراغ بال. و در قسمت پایین: بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن بعد از شکایتی که داشتی باز درخواست دارید که غلت بزن . پا بکوب . اگه قرار نیست زیر پا باشه پس کوبیدن پا واسه چی ..!! اگه کوبیدن پا هست ، پس انتظار قاب دوار دیگه چیه. و قسمت آخر که دققا نشان از اینه که شما خودتون فدای لحظه های تلخ و شیرین معشوق نمودید . قطره های اشک خودتو به روم بریز. و .. یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من پر گویی منو ببخشید .. سبز باشید قلمتان نویسا @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود جناب خزائی اجازه میخوام این قسمت رو بصورت کلی در باره اینترانه توضیح بدم و نه تنها پاسخ در برابر نقد و سئوال شما. ترانه از دو قسمت تشکیل شده قسمت اول که فرش خودش رو معرفی میکنه و قسمت دوم که فرش علاوه بر معرفی خودش سازنده رو هم معرفی میکنه و باز با توجه به اینکه این ترانه رو از دوبعد اول بعد عاشقانه عارفانه ودوم بعد عاشقانه عامیانه تنه من فرشیه به زیر پاهات واسه نشستنو لمس مناجات واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب راحت تن من فرشی از جنس ترانس که محتاج نگاه عاشقانس گره هاش مث تک ضربای آهنگ ردیفن پشت هم وقتی نگات هس منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من تعریف کرد ابتدا از بعد عاشقانه عارفانه به تعریف اون بپردازم اول بعد عاشقانه عارفانه تنه من فرشیه به زیر پاهات تنمن»جهان هستی» فرشیه به زیر پاهات هدف از آفرینش و یا همان بافتن فرش چیه خداوند به دنبال خلق است نه از روی نیاز بلکه از روی ذات خداوندی خود و بنابر این جهان هستی را از دود متراکم آفرید. و این آفریده در تمثیل همان فرشی است که در ترانه از آن نام برده شده هدف از خلقت انسان برای عبادت و رسیدن به کمال است و این همان غایت اصلی خلق جهان و سپس انسان است . جهان را برای انسان آفرید که در آن به کمال برسد و در اختیار انسان آزاد قرار داد . واسه نشستنو لمس مناجات که انسان در ا« سکنی کنه و به کمال برسه وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ واسه زینت محراب عبادت عبادتگاه موجودات رو به این وسیله زینت بخشید تبدیل از بخار متراکم به کل هستی واسه خوابیدنو یه خواب راحت الا بذکرالله تطمئن القلوب خوب این تا اینجای ترانه اما قسمتهای بحث بر انگیز تن من فرشی از جنس ترانس که محتاج نگاه عاشقانس ترانه چی هست؟ نوای خوش آهنگی از جنس شعر که بر زبانها مینشید و دارای احساس است کل جهان دارای احساس و نیز آهنگ است که اگر این چنین نبود زیبائی هم نبود. ای ترانه «جهان» محتاج نگاه عاشقانه است نه بخاطر خودش خدا نیازمند نگاه عاشقانه کسی نیست بلکه بخاطر خود انسان که عاشقانه نگاه کنه تا جهان براش عاشقانه بشه حدیث قدسی من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلي ديته و من علي ديته فانا ديته»(خداوند فرمود): هر كس مرا طلب كند، مرا مي يابد و هر كه مرا بيابد، مرا مي شناسد و هر كه مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر كسي مرا دوست بدارد، عاشقم مي شود و هر كه عاشقم بشود، عاشقش مي شوم و هر كس را كه عاشقش بشم، او را مي كشم و هر كس را بكشم، ديه او به گردن من است و هر كس كه به گردن من ديه دارد، من خودم ديه او هستم. گره هاش مث تک ضربای آهنگ ردیفن پشت هم وقتی نگات هس فکر میکنم معنای این قسمت در مطالب قبل قابل توضیح و توجیه باشه اما قسمت دوم مطلبی که در این قسمت کمی بحث بر انگیز است «نخای بال پروانه» ابتدا اینکه کنایه است چیزی که برای ما ملموس است و در برابر دیگان ما وجود داردنخ ابریشم و بافت فرش های ظریف و قیمتی بوسیله آن است نخ بال پروانه کنایه از همان نخ ابریشم است و البته مجاز است در واقع هیچگاه چنین امری ممکن نیست اما در میان آنها در خارج از کلام ارتباطی وجود دارد و از اینگونه کنیه ها و مجاز ها بسیارند. منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده در این قسمت فرش علاوه بر معرفی خود از بافنده آن و نیز مقصود او سخن میگوید منم یه فرش بافته(بافته شده) از نخای بال پروانه، که جای قاب رو دیوار به پیش پات افتاده خطاب به انسان « من یک فرش ظریف قیمتی هستم « منظور گستره گیتی که بسیار با ارزشه و این نفیس جاش روی دیوار و برای تماشاست. اما تو اونقدر ارزش داری و ارجمندی که این فرش قیمتی رو به زیر پای تو انداخته. چه کسی؟ ...بافنده این تعبیر انداختن از کجا حاصل میشه؟ از قسمت آخر این بیت . همونی که گره داده. و همون که این دنیارو ساخته و در اختیار تو قرار داده از تو یک چیز میخواد وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ عبادت و پرستش معشوق برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده این همون لونه ایه که از تنسبز شقایق برای تو قرار داده که به اونجا آشیونه کنی و در خانه عشق جای بگیری. الا بذکرالله تطمئن القلوب» برای راحت قلبت» بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من این قسمت باز هم با توجه به بیت نقل خواسته های بافنده از زبان فرشه روی این گستره هر کاری میتونی بکنی اما اما پاتو نکوبون روی رویا لونه رو نشکن بر روی اون قسمت رویائی نرقص و یا بر روی اون قسمت رویائی پای نفرت نگذار و لونه عشق رو خرابش نکن از خدا برنگرد و از عبادت خدا برنگرد و کافر نشو به خدا برات پیش میاد که گاهی خسته بشی و نا امید بشی و همچنین دلتنگ بشی برات پیش میاد که گاهی اوقات دلتنگ من بشی به طرف من روکن و اشکهاتو به من هدیه کن چگونه کل گیتی از آن منه و تارو پود این گیتی هم از من گرفته شده پس وقتی اشکت بر روی این تارو پود ریخته بشه به من هدیه کردی. پایدار باشیدپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام و سپاس از ورود جناب خزائی و عذر خواهی از اینکه ابتدا دیر جواب دادم و دوم اینکه قبل از سلام پاسخ دادم @};-پسند
-
-
-
محمود فراهانی سلام مسعود عزیز لذت بردم از خواندن ترانه شما موفق باشید @};- @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی محمود عزیز سلام و سپاس از حضورت و شادمانم از لذتی که بردی @};- @};- @};-پسند
-
-
علیرضا میرزائی سلام ودرودبرشمامسعودجان عزیز تبریک میگم ترانه ی زیبایی سرودید @};- @};- @};- :-x لایک =D> =D> =D>پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام علیرضا جان تشکر بابت دسته گلها و جمع تشویق کنندگانت خوشحال شدم که اومدی و خوشحال تر شدم که پسندیدی پایدار باش @};- @};- @};- @};-پسند
-
-
رضا بیگلر جناب آقای اخلاقی تشکر از دعوتتون تفاوت سبکها من و تو خوندن دچار مشکل کرد طبق فرمایش شما چند بار خوندم دیدم هر کدوم از این سبکها به تنهایی میتونه بستر یه کار قشنگ باشه ولی قشنگ بود که چند بار خوندمپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی جناب بیگلر سپاسگزارم که تشریف آوردید و عذر خواهی از اینکه با این سبک زحمتی بهتون دادم خوب اینم یه سبکه دیگه و خرسندم که در نهایت رضایت شما رو جلب کردم. باز تشکر @};- @};- @};-پسند
-
-
میلاد ماهیار درود بر شما مفهوم عشق بی شک زیباست و شما هم سعی کرده بودین بیانی متفاوت و دور از کلیشه داشته باشین که فکر می کنم باعث شده متاسفانه در جاهایی از ترانه دچار بهم ریختگی در ریتم و وزن بشید و به مفهوم خصوصا در بیت آخر تضاد بدید شایدم من اشتباه می کنم.پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود جناب ماهیار سپاس از اینکه تشریف آوردید ریتم که به هبچ عنوان به هم نریخته بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن اگه منظورتون از تضاد رویه "بکوبون پاتو" هست بکوبون با توجه به اینکه بعد از "بزن غلتو بکن بازی" اومده بنا بر این هیچ معنای دیگه ای بجز "رقص" نمیتونه داشته باشه حالا اگر از واژه "برقصون پاتو" که کلمه نسبتا سبک تری هست استفاده میکردم فکر میکنید دچار این بینش تضاد میشدید؟ بکوبون پاتو در معنا مشخصه و به معنب پای کوبی و رقصه و فکر نمیکنم در اینجا معنای دیگری بجز این بده. و با توجه به اینکه همین معنا رو در اما پاتو نکوبون روی رویا" میشه حفظ کرد اما با توجه به تاکید اما و یا "ولی" بجای اما میشه معنای کوبوندن پا با شدت و خرابر رو هم به اون لحاظ کرد. مانا باشید @};- @};-پسند
-
میلاد ماهیار من از نظر موسیقیایی میگم دوست من ریتم بهم ریخته چون توی یه ترانه تا دوبار از نظر موسیقیایی تغییر وزن مجازه در صورت سه بار تغییر دادن موزیک به گوش هیچکسی زیبا نمیشه .اما منظورم از تضاد در برقص و گریه کن بود.وقتی طرف شاده که دیگه دلش یه وقتایی گریه نمیخوادپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی دوست خوبم ماهیار عزیز در دایره عشق گاهی اوقات معشوق حتی بی بهانه هم شروع به گریه میکنه و در اکثر مواقع هم با بهانه و این بهانه در واقع هم میتونه "خود گریستن" باشه و هم چیزی از جنس گریستن مانند اشک شوق. اما مقصود دیگه ای که قابل برداشته و یک مقصود عرفانیه به هنگام مناجات و دعا آیا مناجات کردن و دعا کردن منافاتی با شادی کردن داره؟ طبیعتا خیر. در دایره زتدگی و نیز عشق نیازها هستند و انسانها در پی بیان خواستها هستند و در این بیان گاه و اشک هم میریزند. از طرفی نیازی نیست و لازم نیست که عاشق و معشوق از هم دلگیر باشند و غمگین بشن و اشک بریزن و ممکنه این غمگینی ریشه اش در جای دیگه ای باشه ولی خوب اشک ریخته میشه اما این فرش و این گستره عشق ابراز آمادگی میکنه و میگه میتونی اشکهاتو بر من بریزی. از شونه های من استفاده کنی تا آرامش بگیری. "یه وختائی" که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من اما در تغییر ریتم من احساس میکنم دو بار تغییر ریتم داده شده هر چند تا سه بار هم میتونه اتفاق بیقته. تنه من فرشیه به زیر پاهات واسه نشستنو لمس مناجات واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب تن من فرشی از جنس ترانس که محتاج نگاه عاشقانس گره هاش مث تک ضربای آهنگ ردیفن پشت هم وقتی نگات هس و منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من سپاسگزارم جناب ماهیار @};- @};-پسند
-
-
-
احسان نوری سلام جناب اخلاقی من با کار ارتباط خوبی گرفتم زیباست @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام جناب نوری شادمانم که قابل دونستی و خوشحالم که تونستم نظر خوب شما رو داشته باشم @};- @};- @};-پسند
-
-
مجید صادقی سلام مسعود جان دوست داشتم کارت رو زیبا بود با تشبیهات بسیار عالیپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سلام مجید جان شادمانم که سر زدی و خرسندم که دوست داشتی @};- @};- @};-پسند
-
-
امیرعلی تاج زیبا و بسیار روان و موزون بود با خوندنش احساس خوبی بهم دست داد و ترانه زیباتونو آروم زمزمه کردم تو قالب موسیقیایی هم یه کا ر خوب در میاد موفق باشید . از دعوتتون ممنونم .امیرعلی تاجپسند
-
مسعود خلیق اخلاقی جناب علی تاج درود از اینکه زحمت کشیدید بسیار شادمان شدم سپاس از حضور و خرسند از اینکه به دل نشست. پایدار باشید @};- @};- @};-پسند
-
-
محمدرضا رجب پور درود دوست عزیز ترانه ی زیبایی بود.وزن ترانه یک دست نبود که شاید به خاطر ترجیع بند و امثالهم بوده باشه.در ضمن ترانه تضاد عجیبی در اول و آخر داره.برای مثال: تنه من فرشیه به زیر پاهات واسه نشستنو لمس مناجات واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب راحت و بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن اینها دو تصویر شدیدا متفاوت میدن که به نظر من جای این تضاد در یک ترانه من نیست ممنونم که منو قابل دونستید @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود جناب رجب پور خوشحالم کردید از تشریف فرمائی تون تنه من فرشیه به زیر پاهات واسه نشستنو لمس مناجات واسه زینت محراب عبادت واسه خوابیدنو یه خواب راحت معنا و تعبیری که از قسمت میشه داشت هم میتونه به یک عشق زمینی برسه و هم به یک عشق الهی هر چند که از نظر من عشق عشقه و همه نشات گرفته از یک عشق الهییه. تن من / هم میتونه تن عاشق باشه و هم گستره گیتی که هر دو به زیز پا گسترده شده و هر دو در عشق انسان رو به مناجات و احساس عشق (خدا) نزذیک میکنه زینت محراب / محراب محل عبادته و عشق هم در محراب صورت میگیره و این تن زینت همون محرابه تنها در محراب عشق میشه راحت خوابید و خواب آشفته ندید. بله ترانه یک دست نیست و همونطور که در پاسخ قبلی هم عرض کردم در ترانه هام از یک ریتم یکنواخت بشدت پرهیز میکنم و دوست دارم حس رو با ترانه به خواننده ترانه انتقال بدم. اما احساس تضاد فکر میکنم یک مطلب و یک موضوع و یک ترانه زمانی نتیجه گیری میشه که از ابتدا تا به انتها کامل خونده بشه و پیوسته بشه. فکر میکنم باید گزینه رو کامل میکردی تا نتیجه میگرفتید منم یه فرش بافته، از نخای بال پروانه که جای قاب رو دیوار، به زیر پات افتاده برای راحت قلبت ، توی یه نقطه رویائی یه لونه از تن سبز شقایق رو گره داده بزن غلتو بکن بازی، بکوبون پاتو روو این تن اما پاتو نکوبون روی رویا، لونه رو نشکن یه وختائی که دلتنگییو، چشمات گریه رو میخوان ببارون ابر چشماتو ، بروی تارو پود من سپاس از نقدتون و پایدار باشید @};-پسند
-
-
فروغ حیدری درود ترانه ی زیبای شما از نظر حسی بسیار قوی هستش اما من یکمی با ریتمش تو خوندن مشکل داشتم تشبیهاتتنون خیلی قشنگ بودن موفق باشین @};- @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود سپاس از اینکه تشریف آوردید و زحمت خوانش این ترانه رو کشیدید ترانه هائی که مینویسم اکثرا در دو و یا سه قالب شعری و در دو و یا سه وزن مختلف سروده میشن. و در یک ریتم یکنواخت نیستن. و این موضوع هم نشات گرفته از اون حسیه که زمان نوشتن پیدا میکنم به همین منظور فکر میکنم علت خوانش مشکل به همین علت بوده. که البته با یکی دو بار خوانش ریتم خود به خود بدست میاد. پایدار باشید. @};- @};- @};-پسند
-
-
الوان شریفی نیا سلام جناب اخلاقی سپاسگذارم که قابل دونستیدودعوت کردید. اماپاتونکوبون روی رویالونه رونشکن به نظرمن اگه تواین مصرع به جای اماازولی استفاده میکردیدروون ترخونده میشد. درکل ازخوندن این ترانه ی تازه ومتفاوت لذت بردم! =D> قلمتون سبز @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی درود و سپاس از اینکه تشریف آوردید بله با نظرتون کاملا موافقم و به همین صورت هم ویرایش شده بود اما در تایپ برای ارسال متاسفانه باز اشتباه شد سپاس از ریز بینی و زیبا بینی شما مانا باشید @};- @};- @};-پسند
-
-
محسن سلج محمودی @};- @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سپاسگزارم جناب محمودی @};- @};- @};-پسند
-
-
رشید رزین قلم سلام آقای اخلاقی ترانه بسیار زیبایی سرودید موفق باشید @};- @};- =D>پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سپاس جناب زرین قلم عزیز لطف شماست @};- @};- @};-پسند
-
-
پگاه دهقاني زیبا بود آقامسعود موفق باشید @};- @};- @};-پسند
-
مسعود خلیق اخلاقی سپاس پگاه گرامی @};- @};- @};-پسند
-