نفس میکشی تا تحمل کنی
نگام میکنی تا چشات گرم شه
دل بالشت باز بارونیه
تو خوابت میام تا صدام میزنی
تو خواب تو هر شب یه مهمونیه
چشت باز میشه به سقف اتاق
کمی پنجره آرزو میکنی
نفس میکشی تا که خالی بشی
نفس میکشی تا تحمل کنی
نگفتم نرو راه بر گشت نیست ؟
گمون کردی اینا همه خواهشه ؟
یه کاری بکن زودتر،این غروب
داره خاطرات تو رو میکشه
چشات و ببند و فقط گوش کن
سلام من و و از تو ی هنجره
جوابی نده گوش کن تا صدام
بپیچه به آغوشه این پنجره