پیاده رو
نمیدونم چه حالیَم
غرق ِ فراموشی شدم
با آدما غریبه ام
حتی با احساس ِ خودم
لعنت به این پیاده رو
لعنت به این تقدیر ِ شوم
لعنت به بغض ِ کهنه که
بازم نشسته تو گلوم
از راه میرسه کسی
انگار که واسم آشِناس
انگار که از گذشته ها
حسی میون ِ ما دو تاس
هر چی تلاش میکنم
چیزی رو یادم نمیاد
تو رفتنت تاخیر کن
تا خاطرات یادم بیاد
شانس ِ بزرگ ِ زندگیم!
کاری بکن برای من
حتی اگه یادم نیاد
بازم بمون به پای من
———————
سلام دوست عزیز
این ترانه رو برای آزمون ورودی ” آموزشگاه ترانه ” نوشتم.