عروض و قافیه / بخش پنجم / ارکان و جدول مشهور آن
به نام خدا
در این بخش پس از آشنایی با تقطیع ، ارکان و جدول ارکان مشهور را با هم مرور می کنیم .
ارکان
همانطور که در صرف عربی ، قوالبی برای کلمات اختراع کرده اند و مثلا می گویند ” شاعر ” بر وزن ” فاعل ” ، در عروض نیز برای کلمات ( یا مجموعه ی چند هجای کوتاه و بلند ) قوالبی وضع کرده اند و مثلا می گویند ” می آیم ” ( — — — ) بر وزن ” مــَــفعولــَــن ” . بنای این قوالب بر ” ف ” و ” ع ” و ” ل ” است و البته این قرارداد است و می توان به جای آن هر معادل دیگری را بکار برد چانکه در موسیقی ” ت ” و ” تن ” می گفتند . بدین حساب مثلا ” مفاعیلن ” می شود : ” ت َ تــَــن تــِــن تــُــن ” و یا می شود گفت : ” د َ دَم دِم دُم ” .
بعد از تقطیع اشعار به هجاها ( همانطور که در بخش های پیشین گفتیم ) با توجه به جدول ارکان ، به جای هرچند هجا یک رکن قرار می دهیم . به این عمل رکن بندی می گویند .
در این بیت امیر معزی : ای کاروان منزل مکن جز در دیار یار من / تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
بعد از تقطیع ملاحظه می کنیم که مجموعه یا طرح ( — — ل — ) در هر مصراع چهار بار تکرار می شود ( امتحان کنید ) رکن معادل این طرح ( — — ل — ) در جدول ارکان ، ” مستفعلن ” است . بدین ترتیب برای نشان دادن فرمول وزن چهار بار می گوییم : ” مستفعلن ” .
از تکرار این ارکان ( مجموعه هجاها ) است که وزن ایجاد می شود . یکی از فواید استفاده از ارکان این است که به کمک آن می توان وزن شعر را به صورت ” فرموله ” برای کسی خواند و مشخص کرد . مثلا گفت وزن این مصراع حافظ ” که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ” ، ” مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیلُن ” است .
جدول ارکان مشهور
مشهورترین و پراستعمال ترین ارکان عروض فارسی بیست رکن زیر است :
یک هجایی :
فــَــع ( — )
دو هجایی :
فــَــعــَــل ( ل — ) و فــَــع لــَــن ( — — )
سه هجایی :
فــَــعــِــلــُــن ( ل ل — ) و فاعــِــلــَــن ( — ل — ) و فــَــعولــِــن ( ل — — ) و
مــَــفعولــِــن ( — — — ) و مــَــفعول ُ ( — — ل )
چهار هجایی :
فاعــِــلاتــِــن ( — ل — — ) و فاعــِــلات ُ ( — ل — ل ) و فــَــعــِــلاتــِــن ( ل ل — — ) و
فــَــعــِــلات ُ ( ل ل — ل ) و مــَــفاعیلــُــن ( ل — — — ) و مــَــفاعیل ُ ( ل — — ل ) و
مــُــفاعــِــلــُــن ( ل — ل — ) و مــُــستــَــفعــَــلــِــن ( — — ل — ) و مــُــستــَــفعــِــلُ ( — — ل ل ) و
مــُــفتــَــعــِــلــِــن ( — ل ل — )
پنج هجایی :
مــُــستــَــفعــَــلاتــُــن ( — — ل — — ) و مــُــتــَــفاعــِــلــُــن ( ل ل — ل — )
——————- ***** ——————-
چنانکه ملاحظه می گردد در هیچ رکنی بیش از دو هجای کوتاه متوالی و سه هجای بلند متوالی قرار نگرفته است در غیر اینصورت تقطیع غلط می باشد . از این ارکان ” فــَــع ” و ” فــَــعــَــل ” فقط در پایان مصراع می آیند . اما ارکانی که به هجای کوتاه ختم شده اند هیچگاه در پایان مصراع قرار نمی گیرند ( فقط در آغاز و میان مصراع می آیند ) . از بقیه ی ارکان ، هم در آغاز و هم در حشو و هم در پایان مصراع استفاده می شود .
اغلب اوزان بر اساس پایه های چهار هجایی و سه هجایی است .
( جهت یادآوری : هجای کوتاه = ل و هجای بلند = — )
وزن
آهنگی را که از ترکیب و توالی منظم و مخصوصی از هجاها به وجود می آید وزن گویند . واحد وزن یا حداقل وزن ، رکن است . ارکان به دو طریق زیر با هم جمع می شوند و وزن مصراع را به وجود می آورند . پس وزن در شعر به یکی از دو طریق زیر بوجود می آید :
متفق ( یا متحد ) الارکان : X X X X ( مانند : ” مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن ” )
متناوب الارکان : y X y X ( مانند : ” فعلاتُ فاعلاتن فعلاتُ فاعلاتن )
تذکر :
قدما گاهی شعر را به نحوی رکن بندی می کردند که هیچ نظمی ما بین ارکان به چشم نمی خورد ، یعنی نه متفق بود و نه متناوب ، مثل این وزن : ” مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلَن ” ( — — ل / — ل — ل / ل — — ل / — ل — ) . به این گونه اوزان ، مختلف الارکان می گفتند . اما این گونه اوزان را نیز می توان به نحوی رکن بندی کرد که مابین ارکان اتحاد یا تناوب باشد و مثلا به جای وزن فوق گفت : ” مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فَعَل ” که با توجه به این که فَعَل ( = مفا ) دو هجای اول مفاعل است ، وزن ، متناوب الارکان محسوب می شود .
ما در این مطالب ، اوزان را به همان طریق سنتی رکن بندی می کنیم تا رابطه ی ما با عروض قدیم قطع نشود ؛ اما در حاشیه ی مطالب به رکن بندی صحیح که کیفیت به وجود آمدن وزن را به یکی از دو طریق ذکر شده بیان می کند اشاره خواهیم کرد .
در بخش بعدی به اوزان مشهور و رایج در شعر فارسی خواهیم پرداخت .
مانا باشید ۱۳۹۲/۰۱/۱۹