اصولی در مورد ترانه سرایی

۱) ترانه سرا در مسیر حرکت صحیح این فن در درجه اول، باید شاعر به معنای وسیع کلمه باشد. با اصول جمله بندی، ترکیبات و نوآوری ها، اشارات و کنایات شعری و تمثیل های زیرکانه برای رسانیدن پیام شاعرانه، آشنا باشد.

برای بیان آهنگ باید با طبعی پربار، قادر به استخدام کلمات ظریف بوده تا با قدرت خلاقه شعر و بازگو کردن مفاهیم موسیقی به کج راهی کشیده نشود.

۲) احوال آهنگ ها را در مقامات مختلف باهوش شاعرانه بشناسد و برای هر حالتی از آهنگ، مفاهیم مناسب در قالب کلمات بیان کند.

۳) تداوم مطلب را از ابتدای آهنگ تا انتها رعایت کند، تا گوش شنونده در شنیدن فرازها آشفته نشود.

۴) تلفیق بسیار دقیق حالات گوناگون آهنگ ها با معانی کلمات در حالات کلامی مانند: سئوال، گریز، حاشا، پرخاش، گلایه، نارضایتی، تمنا، شیفتگی و امثال این احوال، در جوهر کلمات ضرورت کامل و حتمی دارند. نباید به دلخواه و تنها از روی تطبیق با سیلاب، هر کلمه را روی هر فراز آهنگ گذاشت که کاری عبث و بیهوده است.

۵) دو پاره نشدن کلمات در دو سیلاب موسیقی، از اهم فن ترانه سرایی است.

۶) انتخاب موضوع از شروط ریشه ای در ترانه سرایی است. آهنگ از سازمان به هم پیوسته ای شکل گرفته که اساتید موسیقی ایرانی به آن توجهی خاص دارند. سزاوار نیست ترانه سرا این سازمان را به هم ریزد و با کلمات و جملات نامتجانس، خط فکری آهنگ را مشوش کند. این کار مشکل ترین مرحله ترانه سازی است. ترانه سرا باید بداند که در ساختن هر اثر، با کیفیت تداوم یافته آهنگ شریک است. «آهنگ ـ ترانه»، اثری شخصی و جداگانه نیست. اثری مشترک است.

دلیل زنده ماندن یک ترانه در سال های متمادی توجه به این نکات است. در پایان، باید جمله ای را که سال ها پیش در یک سخنرانی به گوش اهل فن رسانیدم، در اینجا بازگو کنم: هر شاعری ترانه سرا نیست ولی هر ترانه سرا، لزوما باید شاعر باشد. در ایران برعکس کشورهای غربی، آهنگ ابتدا براساس قواعد موسیقی ساخته می شود و روی آهنگ ساخته شده، شاعر مکلف به سرودن شعر است. آهنگ ساز هنرمند، ابتدا ملودی را خلق می کند و سپس با ذوق خویش آن را در چارچوب مایه، گام و یا گوشه دلخواهش قرار می دهد. برای همین آهنگ سازی روی شعر آماده، معمول نیست و اگر چندین آهنگ نیز بدین صورت ساخته شده باشد، میزان های مخصوصی دارند که غالبا از وزن و آهنگ کلام شعر الهام گرفته و یکنواختی آهنگ را فریاد می زنند.

معمولا اساتید محترم موسیقی به یک چنین آثاری، «آهنگ سازی» نمی گویند. بر این اساس است که تکلیف شاعر روی آهنگ از قبل ساخته شده، سنگین می شود که هر شاعری به آن متعهد نیست. اگر فن ترانه سرایی به همان مسیر آزاد سخنوری در طبع شاعران جریان داشت هیچ شاعری را نمی شناختیم که حاضر نباشد اثرش، با صدای مطلوب خوانندگان نامی، بلندگوها و رسانه های صوتی و تصویری به گوش مردم برسد.

دست کم گرفتن هنر ترانه سرایی و تمسخر نابخردانه آن معمولا از سوی کسانی صورت می گیرد که عاشق و دلباخته نام و نشان از رهگذر هستند و چون دست کوتاهی برای چیدن این میوه دارند اصل میوه را مردود می شمارند. شاعران در انتخاب موضوع و حرکت کلام برای پیدایش یک اثر براساس ذوق و قریحه خویش (به شرطی که ذاتا شاعر باشند) آزادند، ولی در ترانه چنین آزادی وجود ندارد. محدودیتی همه جانبه حکمفرماست. محدودیت در چارچوب آهنگ ساخته شده محدودیت در بازگویی حالات آهنگ، محدودیت در به کارگیری کلمات هماهنگ بر حالات سکون و یا کشش آهنگ،محدودیت در توجه به صدای خواننده در چگونگی ادای کلمات و محدودیت در زمان پخش اثر که در چه فصلی از سال و یا چه دورانی از روزگار است.

در مورد اخیر شاهدی دارم. ترانه ای با نام «قسمت من ساخته شد » شروع آن چنین بود. «گرچه آسایش ندارم، از کسی خواهش ندارم، موج دریای وجودم، یک دم آرامش ندارم و الی آخر.»و از همین سطر اول مورد اعتراض آن زمان رادیو قرار گرفت بدین بهانه که گفتن این مطالب اعتراض به وضع موجود است، شدیدا عصبانی شدم و کار به مقامات بالا کشید. پس از قهر و آشتی زیاد و رسیدگی به این موضوع که قصد من از عنوان چنین مطالبی چیست مقرر شد خودم شروع ترانه را بدین صورت عوض کنم. «سر به صحراها زدم من، بر جهانی پا زدم من» که باز هم مورد قبول واقع نشد.

این یک نمونه از محدودیت عجیب در امر ترانه سرایی بود. این محدودیت ها اضافه بر شرایط لازم برای سرودن ترانه است. با توجه به این احوال است که باید قبول کرد مشکل ترین نوع شعر فارسی ترانه است. شاعری هر اندازه چیره دست تا این شرایط را ملحوظ نظر نسازد قادر به سرودن یک ترانه برمبنای خوب آن نیست تا چه رسد به عالی.

من شاعر را می شناسم که در کار شعر مقام روشنی دارد ولی در سرودن ترانه با تمام کوشش کمترین توفیقی به دست نیاورده است. زیرا شرایط گفته شده در کارشان نبوده است.

——————————

وقتی که شاعر یا ترانه سرا حس شاعری یا ترانه سرایی اش آماده بیان احساسات بوسیله قلم می باشد سریعا بایستی آنرا بر روی کاغذ پیاده کند (چون این زمان کوتاه است باید قدر آن را دانست) و سپس نوشته های خود را ویرایش کرده و در قالب خاص (سبک) خود بیاراید.
در این جا به چندین اصول مهم از قواعد و مبانی ترانه سرایی اشاره می کنم:
۱. پاکی قلم و رسایی نوشته ها در قالب ادبی.
۲. استفاده از آرایه تشبیه در موارد بسیار.
مانند: تگرگ و رگبار و خزون / زمین نداره جاذبه /کوتاهه سقف آسمون.
۳. رعایت کامل سکوت ملودی ها با ایجاد فواصل کوتاه.
مانند: حالا که آسمونم، ابراش، زیاده / روزای ِ سختشم، خیلی، بی شماره
۴. تشریح کردن مصرع ها از حس زیبا شناسی.
مانند: … از گلای یاس تو باغ …
۵. انتخاب عنوان بر اساس مفهوم ترانه نه مصرعی خاص.
۶. سرآغاز ترانه بایستی دارای نقطه ی اوج باشد.
مانند: می دونم تو قصتون زیادی ام / تو دیگه بی کسیمو به روم نیار
۷. ابیات تکرار را با شماره تعداد مشخص کنیم.
مانند: همیشه مونده سر یک دو راهی / دل داغون شده از کینه و تباهی
اگه بگم چشات می ره سیاهی / تو ظلمت ِ حسه بی پناهی (۲)۸. قافیه ها را در حداقل دو حرف طراحی کنیم.
۹. سعی کنیم از مفهوم دور نشویم (پرهیز از پراکنده نویسی).
۱۰. استفاده از آرایه حسن تعلیل.
مانند: آسمون تیره شده غصه من تو جونشه …
۱۱. واژه هایی را که در اجرا کشیده می شوند را با یک کسره در آخر آن مشخی کنیم.
مانند: تو ظلمتِ …۱۲. ریتم کار را تا پایان حفظ کنیم.
۱۳. از واژهای عامیانه قابل فهم به جای واژهای استفهامی استفاده کنیم.
مانند: طلوع و هدیه می کنم / به خواب تلخ بی پناه ۱۴. در پایان ترانه سعی کنیم حس خود را به سمت مخاطب خاص خود بکشانیم.
۱۵. عنوان ترانه را سعی کنیم در آخر انتخاب کنیم.
منابع : روزنامه ی همشهری…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/4534کپی شد!
52K
۵
۴