حس پاییزی …
این ترانه ی حس پاییزی منه یکی از کارای قدیمیم هستش …
کارای جدیدم دارم چون تو آلبوم استفاده میشن اجازه ندارم قبلش درج کنم جایی…
امیدوارم لذت ببرید همین .
.:: حس پاییزی ::.
همین جا که هستی و من با توام
تو حالی که از حال دنیا کمیم
تو بارون پاییزی و کوچه ها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم !!
هنوزم تموم خیالم تویی …
تو حسی که دارم شریک منی !!
تویی که با دستای عاشق کشت
داری زندگی مو ورق می زنی !!
چی داری تو عمق وجود خودت ؟
که هر لحظه حس تو آرامشه
همین که کنارت قدم می زنم …
سکوتت ازم ساده حرف می کشه !!!
میگم خاطراتو هنوز یادته ؟؟؟
همون اولین روز دیدارمون
قدم های آهسته تا مرز عشق …
که هر روز ما می شد این کارمون !!
همون یک سلام پر از خواهشت
همون فال عشق و روزای قدیم
تو اون کافه ای که تا شب لحظه ها
به چشمای هم ساده زل می زدیم !
چه بی واهمه عاشقت می شدم
همین که می گفتی تو فال منی !
از اون زندگی واسه من کافی بود
همین که بفهمم تو مال منی !!
چه آهسته بر می زدی حسمو
تو بارون و طعم گس عاشقی
هنوزم می فهمی منو خوب من !
هنوزم تو اون دلبر سابقی !!
تو هستی و شب نقره ای رنگ باز
همین که بازم تو اتاق منی !!
دارم بی ستون می زنم تا دلت
تو شیرین ترین اتفاق منی !
سرت روی شونم سکوتی بلند
کنارت توی فکر آینده ام !
نمی خوام برات جون بدم لحظه ای
چون اینجا برای تو من زنده ام !!!
همین جا که هستی و من با توام
تو حالی که از حال دنیا کمیم
تو بارون پاییزی و کوچه ها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم !!
ترانه سرا : مجید احمدی
پاییز تن طلایی ۱۳۹۰
۳:۰۰ بامداد