مغرور
ترانه ی تازه متولد شدمُ به پیشنهاد یک “دوست :)” چشم انتظار نقدهاتون کردم…
تورو هر روز می بینم
بهت هر روز نزدیکم
به جز تو دیگه چیزی نیس
توی دنیای کوچیکم
فقط اون ساعت و لحظه
که با تو زیرِ یک سقفم
یه جورِ خاص درگیرِ
یه آرامشِ بی وقفه م
با اینکه هر شبِ سالُ
با رویای تو بیدارم
یه چیزی مانعم میشه
بهت بگم دوسِت دارم
تورو هر بار می بینم
برام مبهم تر از پیشی
می خوام به روم نیارم که
داری جذابتر میشی
یه گوشه ای می شینم که
بدونم از نگات دورم
می خوام نبینی اشکامُ
آخه من خیلی مغرورم
بهت زُل می زنم اما
دُرُس وقتی حواست نیس
می ترسم رو بشه دستم
با بغض این چشای خیس
اگه نمی گم از عشقی
که دنیامُ فلج کرده
سکوتِ من ارادی نیس
غرورمِ که لج کرده…