باتو…..ترانه مشترک مجید شمس و اعظم اکبری
با تو جون گرفت تنی که بوی زندگی نمی داد/من پراز بی کسی بودم وقتی قلبت یادم افتاد
با اشاره های چشمات روح من دوبار برگشت/به شبای بی قراریم چشمک ستاره بر گشت
همه حس من همین بود که تو رو تنها نذارم/تو هجوم این همــه درد رد پاتو کم نیارم
شعله میشه نفس تو گر میگیره تن لبهام/شبنمی از جنس بارون میشینه رو دوش شبهام
“با بهار خنده ی تو من جدا از این خزونم
عاشقونه با دلم باش عاشقونه پات می مونم”
شب و از تنم جدا کن دستای غم و رها کن/پل بزن میون تردید یا که اسممو صدا کن
با تو آغوش ترانه رو به سوی کوچه بازه/تو رو داشتن مثل خوابه با تو بودن یه نیازه
بگو از کدوم ستاره چشمای تو می درخشه/من که چمام سو نداره کاش دلت منو ببخشه
شک نکن به باور من که تموم زندگیمی/با تو هستم تا همیشه خیلی ساده و صمیمی
“با بهار خنده ی تو من جدا از این خزونم
عاشقونه بادلم باش عاشقونه پات می مونم”
با تو جون گرفت تنی که همقدم با سایه ها بود/غرق بغضای همیشه خسته از گلایه ها بود
خط بزن ثانیه ها رو بی صدا کنار من باش/من از این فصلا بریدم اولین بهار من باش
خیلی وقته دل بریدم از همه مردم این جا/خیلی وقته با تو هستم پابه پات میام به فردا
با بهار خنده ی تو من جدا از این خزونم/عاشقونه با دلم باش عاشقونه پات می مونم