قلم:
چاپ
شماره: ۳۹۳۹۶

خسته ام

ای خدا دیگه بسه که خسته از زمونه ام
خسته از این همه صحبتای بچه گونه ام
خسته ام از زندگی تو این زمین لعنتی
خسته از بودن با این عروسکهای ساعتی
خسته ام از خوابیدن وقتی که وقت خواب میشه
خسته از صدای زنگ وقتی که داره صبح میشه
خسته ام از این همه سکوت پرسرو صدا
خسته از نشستن پشت میز مکتب خدا
من میخوام دل بکنم از این زمین جدا بشم
میخوام پرواز بکنم تا میتونم رها بشم
من میخوام پر بکشم برم پیش خود خدا
بسه هرچی که زدن خنجر به قلبم آدما

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

ترانه

  • معصومه قریشی درود بر شما اولا چقدر روون با خد احرف زدید خوشم اومد شدید مخصوصا که اولین ترانه خودمم تو همین سبک و صحبت با خدا بود :-) دوما مضمون کار عالیه و حقیقت این روزامون .... سوما فقز وزن کار یه کم می لنگه که ایشالا با خوندن کار دوستان قوی تر تو آکادمی حل میشه ، چهارما بیت سه قافیه نداشت پنجما به آکادمی خیلی خیلی خوش اومدید ششم شرمنده که دیر به ترانتون سر زدم :"> سال نو هم مبارک و آرزوی بهترین ها :-x می پسندم @};- @};- @};- @};-
  • عاطفه صائب سلام زیبا سرودید ولی چرا انقدر نا امیدانه!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ براتون دقایق شادی رو آرزو میکنم @};- موفق باشید