دفتر ِ خوشبختی
خودِ عشـقی مث بـارون
واسه این دلِ سرگردون
تو رویـایِ منِ عاشـق
نمیری از سرم بیرون
نگو کی هستی تو دنیام
که دنیا بی تـو کابـوسه
یـه دیوونم بدون ِ تو
که دستِ مرگو میبوسه
از این حال پریشونم
نگو چـیزی نمـیـدونی
نمیشـه با تو بـد باشم
تو هم بی من نمیتونی
تورو کم داره تقویم تا
خزون غصه ها بـاشی
که تو افسانه ی عشقم
تو متنِ قصه ها جاشی
همه رویای من اینه
غمت رو نبیینه آیینه
بـبـینـمـت با چشـمائی
که خوابت رو نمیبینه
“تو و بارون من و دستات
یه حس خوب توی چشمات
من و سکوت تو و حرفات
یه حرفِ خوب روی لبهات”
تو یه خـاطره ی خوبی
تویِ دفتـره خوشبـختی
تو عاطفه واسه پائیزی
مث ِ خنده تـوی سختی
تـمـوم سـرنـوشـتـم رو
دخیل به دست تو کردم
تا اینجا عاشـقت بـودم
نمیشه بی تو برگردم!
بمون، زندونیه من شو
از این حسرت بیاکم شو
نمیگم عـاشق من بـاش
بیا همدرد ایـن غـم شـو…
تو یه واژه ای که شاعر
واسه گفتن کم می اره
تو یه نقطه چین ِ گنکی
که تو شعرم غم می کاره…
-
زهره راد خوش اومدی می تونم بگم خوب بود نقد و صحبتهای دیگه تا کارای بعدی @};-
-
مریم جلائی سلام جناب قمری اولین ترانه ی شمارو در آکادمی خوندم و لذت بردم از حس زیباش. امیدوارم بیشتر ازتون بخونم... با مهر @};- @};- @};-
-
مینا ملکی به آکادمی خوش اومدین @};- دوست داشتم ترانه رو،دلنشین بود اما یه خرده با وزن مشکل داشتم(مث این مصراع تو عاطفه واسه پائیزی)...........موفق باشین @};- @};- @};-