رویای محال
تو رو هرشب توی خوابم میبینم
چرا از خاطر من کم نمیشی؟
شاید دلواپسی مثل من هرشب
کنارم نیستی خاطرجمع نمیشی
توی خوابم میبینم تو رو دارم
پیشم هستی،چه رویای محالی!
شبام با گریه سر میشن همیشه
رو گونم جای دستای تو خالی
دلم میخواد یه شب توو خواب بمیرم
برای بودن یه لحظه باتو
تو رو محکم توو آغوشم بگیرم
بگم نمی گیره هیچ کسی جاتو
دلم میخواد برای آخرین بار
چشام توو چشمای تو خیره باشه
دلم میخواد کسی که روبرومه
همونی که برام می میره باشه
ولی افسوس که عمر عاشقیمون
فقط قد یه رویا و یه خوابِ
حدودا حدِّ فاصلِ تولد
تا مرگِ یه حبابِ روی آبِ